خرید اشتراک از پایگاه اینترنتی دی ال سل

  • 04533459102
  • 09334592731
  • این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

مقالات عمومی

آشنایی اجمالی با عقاید وهابیت + فیلم

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال
 

آشنایی اجمالی با عقاید وهابیت + فیلم

مقدمه: سیداحمدبن زین ابن احمد دحلان المکیوشی شافعی، فقیه و مورخی بود که در مکه معظمه، مقام مفتی وعنوان « شیخ الاسلامی » را در اختیار داشت و آثار علمی متعددی را به رشته تحریر درآورد. سیداحمد در سال 1231 هجری قمری در مکه متولد شد و در محرم سال 1304 درگذشت.

تعدادی از کتب این مؤلف، همچون: «الازهار الزینیه فی شرح متن الالفیه « ،» تاریخ الدول الاسلامیه بالجداول المردیه « ،» فتح الجوادل منان علی العقیدة المسمات بفید الرحمان(، «الدرس السنیه فی الردی علی الوهابیه ،»
«نهل العطشان علی فتح الرحمان فی تجوید القرآن (، )خلاصة الکلام فی امراء البلاد الحرام « ،» الفتوحات ا لاسلامیه » و... در سطحی وسیع منتشر و توزیع شده است.
مقاله حاضر یکی از آثار این نویسنده فقید است، که در سال 1978 میلادی و به اهتمام حسین حلمی بن سعید استانبولی در شهر استانبول به چاپ رسیده است.
دوران سلطنت سلطان سلیم دوم - 1204 ، 1222 ه.ق- بسیار آشفته بود و از جمله تحرکات فتنه آمیزی که در روزگار وی شکل گرفت، توطئه وهابیت بود که در حجاز اتاق افتاد. در پی این رویداد، توطئه گران اداره «حرمین شریفین » را به دست گرفتند و زائران مصری و سوری را از انجام مراسم عبادی حج بازداشتند. در همین ایام، حرکت دیگری در مصر اتفاق افتاد که بر اثر آن، پیروان فرانسیس(1213 تا 1216 ه.ق) این سرزمین را پاره پاره کردند.
رویارویی بین مدافعان وهابیت و »غالب ابن مساعد الشریف » حاکم مکه در سال 1204 ه.ق آغاز شد. پیش از آن، مدافعان فرقه وهابیت در نقاط مختلف پراکنده بودند و در انظار، محترم با وقار و صلح طلب به نظر میرسیدند. اما به مرور زمان، طبیعت شریر و جنایتکارانه خود را آشکار ساخته و با ترور و کشتار گسترده به حکومت خود ادامه دادند.
اینان شمار کثیری از مردان بیگناه را به قتل رسانیده و دارایی و اموال آنها را به غارت بردند و زنانشان را به اسارت گرفتند.
بنیانگذار شریر این فرقه «محمد ابن عبد الوهاب » از قبیله «بنوتمیم » بود که عمری طولانی داشت( 1200 - 1111 ه.ق) و پاره ایماده تاریخ مرگ او را، عبارت، » اهلاک الخبیث » یافته اند (ارزش عددی این عبارت به حروف ابجد، عدد 1200 را نشان میدهد.)
محمدابن عبدالوهاب در مدینه درس میخواند. پدر و برادرش، مردانی عالم و متدین بودند. شواهدی در دست است که براساس آن، پدر و برادر و برخی از اساتید او، پیش بینی کرده بودند که محمد ابن عبد الوهاب از راه راست منحرف خواهد شد و با رهبری خود، مردم را به گمراهی خواهد کشانید. این پیشبینی آنها، براساس مطالعه در رفتار و کردار غیرعادی محمدابن عبدالوهاب انجام گرفته بود، به ویژه که رفتار و کردار او غالباً بر ضد مسائل آگاهیبخش مردم و متکی بر سرزنش آنها بود .پیش بینی مذکور در اندک مدتی به حقیقت پیوست، زیرا او انحرافی را آغاز و پیریزی کرد و ترتیبی فراهم آورد تا به وسیله آن، عقیده خود را به مردم انتقال داده و آنها را تشویق کرده تا به راهبران اسلام بیاعتنایی کرده و آنها را به ایجاد بدعت متهم سازند.
بر طبق اصول وهابیت، اگر شخصی چیزی را به کسی غیر از خدا اسناد دهد( ولو این که اموری باشد که منطقاً مجاز است( یک بدعت گزار، مشرک و مرتد محسوب میشد و چنین است در مورد کسی که مساعدت دیگری را در موفقیت خود در رفع یک سلسله مشکلات معین، دخیل بداند. به همین دلیل، زیارت ضریح مقدس پیامبراکرم)صلی الله علیه و آله و سلم(- یا هر پیامبر دیگر، امام، قدیس یا هر فرد الهی- شرک محسوب میگردد. همچنین است شفیع قراردادن آنها برای استمداد از درگاه خداوند. شخص، مجاز به سفر عتبات عالیات نیست و نمیتواند از امامان استمداد جوید و نگام توسل به مقدسین، نباید آنها را به زبان فآورد. وهابیون برای مقبول ساختن این مفاهیم، کوشیدند طرح ها و مدل هایی برای اصول خود پدید آورند، اما در هیچ موردی صاحب با وجود این، محمدبن عبدالوهاب برای جلب شماری از پیروانش، تدابیر ویژه ای را اتخاذ کرد. وی با بیان شیوه ای مخصوص و تهیه مقالات متعدد، عقاید خود را ارایه کرده و پرهیزکارترین موحدان را بدعت گزار، مشرک و غیره نامید. او موفق شد شماری از امرا محلی بخش عربستان شرقی را ملازم خود ساخته و در این رهگذر، آنها را تشویق کرد تا در تبلیغ اصول وهابیت او را یاری دهند که این امر با موفقیت مواجه شد و آنها به او مساعدت کردند تا حکومتش تقویت شده و گسترش یابد.
بدین ترتیب، محمدبن عبدالوهاب به اعمال قدرت در میان بادیه نشینان پرداخت تا ارتشی از افراد نا آگاه و مردمی غافل، مهیا سازد. او بیش از هر مسأله دیگر، این تفکر را در ذهن آنها ایجاد کرده بود که در صورت نافرمانی دستوراتش کافر یا مرتد خواهند بود و بر پایه این اعتقاد ریختن خون مسلمانان برای وهابیون مباح گشته بود.
در این راستا، شماری از علماء برجسته از جمله شیخ سلیمان، برادر محمدابن عبدالوهاب و نیز تعدادی از معلمان سابق او، مقالاتی بر ضد اصول وی منتشر ساختند.
از سوی دیگر، چندتن از حکام محلی، اصول وی را تعمیم بخشیدند و محمدبن سعود جد اعلای سلسله حاکم فعلی در حجاز، پسر و جانشینش عبدالعزیز محمدبن سعود از جمله حکام محلیای بودند که از محمد ابن عبدالوهاب پشتیبانی میکردند و اصول او را گسترش میدادند. این حکام برای پشتیبانی از محمد ابن عبدالوهاب و مساعدت وی هرچه در توان داشتند در طبق اخلاص نهادند )شاید ذکر این موضوع خالی از فایده نباشد که خاندان سعود از شاخه خاندان مسلمیه کذاب محسوب میشود).
همان گونه که آمد، بیشتر معلمان محمدابن عبدالوهاب، گمراهی او و امکان فراهم آمدن پیروانی را برای او، پیش بینی کرده بودند و سرانجام هم پیش گوییهای آنان حقیقت پیدا کرد. محمدبن عبدالوهاب گمراه شد و گروه انبوهی از مردم غافل را، اغفال کرد. به هرحال، وی مدعی بود که مصلح است و چنین وانمود میکرد که هدف خاص او از ایجاد فرقه وهابیت، تجدید عقیده خالص و محکم توحیدی و به دور از شرک است. وی مدعی بود که مردم از طریق عبادت خدای یگانه، منحرف شدهاند و ششصدسال است که در مسیر جاده کفر و شرک، گام برمی دارند. او همچنین خود را موظف میدانست که برای احیاء توحید خالص باید حرکتی را آغاز کند و در پیشبرد این عقیده، به آیات متعدد قرآنی متوسل میشد.
آیاتی که وی بیان میکرد بر بیدینان مصداق دارد، اما او از این آیات بر ضد مؤمنان استفاده میکرد، که دو آیه ذیل نمونه ای از آن است:
الف(: و چه اشتباه بزرگی میکند آن که به غیر خدا دعوت میکند ( 45 - 6 )
ب (: و دعوت نمیکند به غیر خدا، به چیزی که نه تو را منفعت میرساند و نه ضرر آیا استمداد از پیامبر)صلی الله علیه و آله و سلم( همان شرک است؟
محمد ابن عبدالوهاب مکرر تأکید میکرد که اگر کسی به پیامبر)صلی الله علیه و آله و سلم( و یا دیگر شخصیت های الهی و مقدسین- ولو این که نام آنها را در نمازهایش ذکر کند متوسل گردد، مشرک میشود و از آیات مذکور در فوق بر ضد چنین کسانی استفاده میکرد.
وی زیارت ضریح پیامبر گرامی اسلام)صلی الله علیه و آله و سلم( و پیامبران دیگر، مقدسین و اشخاص الهی را، شرک محض و گناهی نابخشودنی میدانست و در تأیید آن به آیه قرآن متوسل میشد که میگوید « :بت پرستان به قول خودشان، بت ها را برای نزدیکی به خدا پرستیدند. »
به استدلال او، مردمی که از پیامبر )صلی الله علیه و آله و سلم( و مقدسین دیگر استمداد میجویند باید با همان بت پرستانی که قرآن ذکر کرده است مقایسه شوند. محمدابن عبدالوهاب همچنین استدلال میکرد که بت پرستان و مشرکان به آفریدگاری بتها باور ندارند و آفرینش را، خاص خدا میدانند. وی بر این قیاس نتیجه گرفت که انگیزه بتپرستی مشرکان، نزدیکی به خدا بوده و بتپرستی را وسیله ای برای این کار قرارداده بودند، درست به همان ترتیب که مسلمانان مشرک از پیامبر یا ائمه (صلوات الله علیهم اجمعین) استمداد میجویند.
شاید بتوان به این ادعای بیاساس، چنین پاسخ داد: مؤمن، انبیاء وسایر مردان عالی قدر الهی را به چشم خدا نگاه نمیکند و آنها را شریک خدا نیز نمیداند، بلکه آنان را مخلوق و بنده خدا میپندارد. مؤمن، اینان را شایسته، پرستش نمیانگارد و هرگز آنها را نمیپرستد. به عبارت دیگر، بت پرستانی که در قرآن مجید از آنها یادشده، براین عقیده بودند که بت ها همان خدایان آنها هستند، جز آن که نمیتوانند آفریننده باشند. خلاصه مطلب آن که، یک مؤمن معتقد است پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و دیگر مردان الهی، بندگان برگزیده خدایند و شایسته احترام، درحالی که هیچ گاه مورد پرستش قرار نمیگیرند. توسل مؤمن به چنین شخصیت هایی، درنهایت کسب برکات خداوند از طریق شفاعت آنهاست. در تأیید این مطلب، شواهد کافی درقرآن و سنت (رفتار و کردار پیامبر) وجود دارد.
به اعتقاد یک مسلمان، تنها خداوند تعالی است که شایسته پرستش است و همه پاداش ها و مکافات مختص اوست.
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و دیگر شخصیت های الهی عالی قدر، هرگز چیزی خلق نمیکنند و پاداش و جزایی نمیدهند و تنها این خداوند قادر است که بر آفریدگان خود ببخشاید و رحمت کند.
این مایه شرمساری و اغفال است که بنیانگذار وهابیت و پیروانش، موحدترین اشخاص را به شرک متهم ساخته و آنها را با بت پرستان، یکی میدانند و چگونه میتوانند تمام آیاتی را که مناسب بیدینان است، درمورد موحدین به کار برند؟ در این مورد میتوان به احادیث ذیل اشاره داشت:
الف): البخاری روایت میکند از عبدالله بن عمر که او روایت کرد از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) که فرمودند: « خوارج برضد امام(علیه السلام) اقدام خواهندکرد و آیات قرآنی مناسبت کافران را به مؤمنان اسناد خواهندداد. «
ب): عبدالله بن عمر روایت کرد از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) که فرمودند: «بیشترین نگرانی من برای امتم، هنگامی است که تعدادی از مردم احساس مسوولیت نکنند و آیات قرآنی را تفسیر به رأی نمایند و آنها را بد به کار برند. » که این دو حدیث، وصف الحال فرقه وهابیت است.
اگر » توسل « التماس به برکات خداوند ازطرق پرهیز از گناه و پرهیزکاری( از نشانه های شرک باشد، محمد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) که متعالیترین موحدان بود، هرگز آن را انجام نمیداد و اخلاف او نیز، به چنین کاری مبادرت نمیکردند .احادیثی وجود دارد که نشان میدهد پیامبر)صلی الله علیه و آله و سلم( صراحتاً با توسل به پرهیزکاری، از خداوند طلب رحمت کرده است. ایشان به مناسبتی میگویند: «پروردگارا از تو میخواهم به حق و مقام کسانی که از تو درخواست کمک میکنند ... «حدیث دیگری از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده که هنگامی که وی جسد فاطمه بنت اسد(مادر حضرت علی(علیه السلام)) را در قبر دید، گفت: «بارخدایا از تو میخواهم به حق پیامبرت و به حق پیامبرانی که قبل از من بودند، برمادرم فاطمه بنتاسد این لحظه را مبارک گردانی و آرامگاه او را برایش راحتسازی، زیرا تو بخشیده ترینها هستی. « نمونه دیگری از این »توسل «آن است که یک بار مرد کوری از پیامبر درخواست کرد تا دعا کند که خداوند بینایی او را بازگرداند. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به او فرمودند: » وضو بگیر و دو رکعت نماز بخوان، سپس بگو، ای پیامبر خدا برای اعاده بینایی من، میان من و خدا واسطه باش. آنگاه بگو، بارالها، این شفاعت را بپذیر و حاجت مرا برآوردهساز » و در پی این فرمایش، مرد نابینا چنین کرد و بیناییش را باز یافت.
همچنین بنابر حدیث دیگری، آدم که میوه ممنوعه را خورد، برای طلب عفو با توسل به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به درگاه خداوند دعا کرد. آدم نام پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را درهمه جای بهشت دیدهبود. بر روی دیوارها، برپیشانی فرشتگان و غیره و درباره آن نام، از خداوند سؤال کرده بود که پاسخ شنید: «آن از اولاد محترم توست، اگر به خاطر این بنده نبود تو را نمیآفریدم. » آدم با شنیدن این سخن، گفت: «پروردگارا به حرمت اولاد پیامبرت، او (آدم) را ببخش. » و خداوند حاجت او را برآورده ساخته و افزود: «ای آدم، اگر تو از محمد آن مخلوق زمینی درخواست میکردی که در حق تمام بهشتیان میانجیگری کند، من شفاعت او را میپذیرفتم .»
داستانی از عمربن خطاب خلیفه دوم نقل شده، مبنی براین که وی زمانی میخواست از خداوند تقاضای نزول باران کند؛ به همین دلیل ازعباس عموی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در حق شفاعت مسلمانان در این باره س ؤال کرد که این گونه داستانها بسیار مشهور است.
پیروان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به طور معمول به همان روش مرد نابینا- که در حدیث آمده ذکرشد- در استغاثههای خود، یا محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) میگویند. خطاب «یا محمد » نشانه توسل است. میتوان با بررسی احادیث منقول، شواهد فراوانی براین حقیقت یافت. مثلا بلالبن حارث، یک بار در کنار قبر پیامبر ایستاد و خطاب به او گفت: «ای رسول خدا، به درگاه خداوند دعا کن تا برای امت تو باران نازل کند. » در این راستا، مریدان مرده را نیز به همین ترتیب مورد خطاب قرار میدادند و خود پیامبر)صلی الله علیه و آله و سلم( هنگام حضور بر سر مقابر ،چنین میکرد.
شیخ محمدبن سلیمان، مؤلف «حواشی شرح ابن حجر » از کسانی که در رد محمدبن عبدالوهاب مطالبی نوشته است(شیخ یکی از والامقام ترین معلمان محمدبن عبدالوهاب بود). وی خطاب به محمد بن عبدالوهاب مینویسد: «ای محمدبن عبدالوهاب، من به تو نصیحت کردم که به خاطر خدا، زبانت را از گفتار برضد مسلمانان نگهداری. تو اگر مسلمانی را بیابی که در ذهن خود، کس دیگری غیر از خدا را کشف کرده، ممکن است راه او را درست بپنداری و به او ملحق شوی و اگر به نصیحت تو گوش نکرد، میتوانی او را مرتد قلمداد کنی. میخواهم به تو هشدار دهم که حق نداری به انبوه مسلمانان نسبت ارتداد دهی، زیرا خود تو راهی را درپیش گرفته ای که موجب جدایت ازصوب صواب مسلمانان شده است.
نیازی به یادآوری نیست که اصطلاح «ارتداد » بیشتر به کسانی منسوب است که خود را از جامعه اصلی امت مسلمانان جدا کردهاند و تو در راهی قدم گذاشتهای که غیر از راه اکثریت مسلمانان واقعی است.
خداوند در قرآن مجید میفرماید: «هرآن که از راه راست منحرف شود و بر ضد پیامبر برود، از راهی غیراز راه مؤمنان پیروی کرده و او را از همان راهی که برگزیده به جهنم میفرستیم، به راستی که سرنوشت ترسناکی است.
باید گفت که کار چنین مردمی شباهت زیادی به برّه هایی دارند، که از گله دور افتاده اند و سرانجام شکار گرگ خواهند شد.

کلیپ آشنایی با بنیانگذار وهابیت


5 1 1 1 1 1 امتیاز 5.00 (1 امتیاز)

نوشتن دیدگاه

با عنایت به اینکه نظرات و پیشنهادات شما کاربران گرامی در بهبود خدمات رسانی پایگاه اینترنتی دی ال سل نقش کاملا موثری ایفا می کنند لذا صمیمانه از شما خواهشمندیم با عنایت به حدیث «مومن آیینه مومن است» ، شما نیز آیینه ما باشید و با یادآوری نقاط ضعف و قوت پایگاه اینترنتی دی ال سل، ما را از این امر محروم نفرمایید.

چند نکته مهم:
• نظرات شما پس از بررسی و بازبینی توسط گروه مدیریت برای نمایش در سایت منتشر خواهد شد.
• نظرات تکراری و تبلیغاتی، تائید نمی شوند و امتیازی هم به آنها تعلق نخواهد گرفت.
• در صورتی که نظر شما نیاز به پاسخ دارد، پاسخ خود را در ذیل همان موضوع دنبال فرمایید.

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

آدرس تلگرام ما - پایگاه اینترنتی دی ال سل

وبسایت dlsell.ir
پشتیبانی support@dlsell.ir
تماس با ما contact@dlsell.ir
راهنمایی help@dlsell.ir
فروشگاه market.dlsell.ir
اینستاگرام dlsell.ir
پشتیبانی تلگرام dlsell@
کانال تلگرام dlsellmarket@
بهترین وضوح تصویر برای مشاهده سایت 1600x900 پیکسل می باشد.
بهترین مرورگرها برای نمایش سایت به ترتیب از راست:
پایگاه اینترنتی دی ال سل   پایگاه اینترنتی دی ال سل   پایگاه اینترنتی دی ال سل   پایگاه اینترنتی دی ال سل   پایگاه اینترنتی دی ال سل

سرورهای ایرانی

تمامی حقوق این سایت متعلق به " پایگاه اینترنتی دی ال سل " می باشد.
طـبق ماده 12 قانون جرائم رایانه ای هرگونه کپی برداری، پیگرد قانونی دارد.

logo-samandehi

کانال آموزشی و خرید در تلگرام

خرید امن

Powerd by: Dlsell.ir - Copyright © 2020