شرم و حیا در مقابل همسر
حیا دو گونه است: یکى پسندیده و دیگرى ناپسند. حیاى ناپسند آن حالتى است که انسان را از رشد و کمالیابى و رسیدن به حقوق بازمىدارد و یا باعث تضییع حقوق دیگرى مىگردد. چنین صفتى در روایات اسلامى به شدت تقبیح گردیده است... (1)
و همچنین در آداب همسردارى آمده است که حیا دو گونهى متصور است: یکى مطلوب و دیگرى مذموم و نامطلوب. حیاى مذموم آن حالتى است که یکى از زوجین را در استیفاى حقوق طرف مقابل بازدارد و قید و بندى شود در مسائل زوجیت و سایر امور مربوطه... و لذا حضرت امام باقر علیهالسلام مىفرمایند:
زن خوب، زنى است که در خلوت با شوهرش حیا را نیز از تنش خارج کند، و سپس در شرایط عادى، حیا را نیز مانند لباس به اندامش بپوشاند. (2)
حضرت فاطمه علیهاالسلام در طول مدت شوهردارى خود با امیرالمؤمنین، در هیچ فرصتى حریم آن حضرت را نادیده نگرفت و در مورد شخصیت آن بزرگوار کوتاهى نکرد. تا جایى که امیرالمؤمنین در این باره مىفرمایند:
فواللَّه ما اغضبتها... و لا اغضبتنى و لاعصت لى امراً و لقد کنت انظر الیها فتنکشف عنى الهموم والاحزان. (3)
سوگند به خدا زندگى با صفاى من و فاطمه علیهاالسلام طورى بود که نه من او را به خشم آوردم و نه او مرا به خشم آورد و نافرمانى کرد، حتى غصههاى دیگرم با حضور او و تماشاى جمالش برطرف مىگردید.
این حدیث شریف که از دل آتشین على علیهالسلام در فراق فاطمه علیهاالسلام برخاسته است، نشان مىدهد که دختر رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله تا چه میزانى در اطاعت شوهر بود و کوچکترین اسائه ادب از او دیده نشد.
در اظهار دیگرى از امیرالمؤمنین مىخوانیم که آن حضرت زن و بچههایش را در وضع بسیار اسفناک (گرسنگى) دید، به فاطمه علیهاالسلام گفت: چرا از وضع خود و درد گرسنگى بچههایم مرا آگاه نساختهاى؟ فاطمه علیهاالسلام در جواب فرمودند:
یا ابالحسن! انى لاستحیى من الهى ان اکلفک ما لاتقدر علیه! (4)
یا اباالحسن! من از خدایم شرم و حیا مىکنم تو را به کارى بگمارم که قدرت تهیه آن را ندارى.
اگر چه تأمین رفاه زندگى زن و بچه براى شوهر در حدّ معمول واجب است، ولى روح ایثارگرى خاندان رسالت و ولایت در تمام ابعاد زندگى، باعث شده بود که خانوادهى امیرالمؤمنین پیوسته در فقر و پریشانى بسر برند و لذا فاطمه از وضع مالى شوهرش آگاه بود، و مىدانست که وى قدرت تهیّه مایحتاج خانه را ندارد. از این جهت شرم و حیاى فاطمه علیهاالسلام که از ایمان و اعتقاد او به خدا سرچشمه مىگرفت مىگوید: «من از خدایم شرم مىکنم...»
این درسى است به تمام بانوان محترم که گرفتار زرق و برق و تشریفات کمرشکن روزگار فاجعهآمیز ما نگردند و درآمد و امکانات شوهرانشان را مراعات کنند...
وفادارى و حمایت همیشگى از همسر
فاطمهى زهرا علیهاالسلام در خانهى یکى از افراد عادى اجتماع زندگى نمىکرد بلکه در خانهى دومین شخص اسلام یعنى سپهسالار شجاع و نیرومند اسلام و وزیر مشاور مخصوص نبى گرامى زندگى مىکرد. موقعیت حساس اسلام و شوهرش را بخوبى درک مىکرد و مىدانست که اگر شمشیر على (علیهالسلام) نباشد، اسلام چندان پیشرفتى ندارد.
فاطمه (علیهاالسلام) در یکى از مواقع بسیار حساس و بحرانى اسلامى در خانهى على زندگى مىکرد. سپاه اسلام همیشه در حال آماده باش بود. در هر سال چندین جنگ واقع مىشد و على بن ابىطالب علیهالسلام در تمام یا اکثر آن جنگها شرکت داشت.
زهراى عزیز از مسئولیت سنگین و حساس خودش خبر داشت و از حدود تأثیر و نفوذ زن در روحیهى شوهر کاملاً مطلع بود. مىدانست که زن داراى چنان نفوذ و قدرتى است که به هر طرف خواست شوهرش را مىبرد. مىدانست که ترقى و عقبماندگى و سعادت و بدبختى مرد تا حد زیادى، به روحیات و چگونگى رفتار زن بستگى دارد.خبر داشت که خانه بمنزلهى سنگر و آسایشگاه مرد است و وقتى از میدان مبارزات زندگى و برخورد با حوادث و مشکلات دنیاى خارج خسته شد به آنجا پناه مىبرد تا تجدید نیرو کند و خودش را براى کار و انجام وظیفه آماده نماید و ریاست این آسایشگاه مهم به عهدهى زن واگذار شده است.
تواضع و فروتنى حضرت زهرا در مقابل همسر
تواضع حضرت زهرا علیهاالسلام در خانهى على علیهالسلام و احترام او به على در حدى بود که وقتى ماجراى فشار بین در و دیوار و بسترى شدن حضرت زهرا در رابطه با مخالفت او با خلفا رخ داد، عمر و ابوبکر چندین بار از حضرت على علیهالسلام تقاضا کردند تا واسطه شود، که آنها به حضور حضرت زهرا علیهاالسلام بیایند و احوالپرسى کنند و رضایت او را به دست آورند، سرانجام على علیهالسلام ضامن شد که آنها را نزد فاطمه علیهاالسلام ببرد.
حضرت على نزد فاطمه آمد و تقاضاى آنها را مطرح کرد، ولى فاطمه علیهاالسلام به شدت این تقاضا را رد کرد، حضرت على علیهالسلام فرمود: من از طرف آنها ضامن شدهام که از تو اجازه بگیرم.
در این هنگام حضرت زهرا علیهاالسلام در برابر على علیهالسلام در چنان شرایطى آنچنان تواضع کرد که گفت: «اگر از ظرف آنها چیزى را ضامن شدهاى، خانه خانهى توست و من در هیچ چیز با رأى تو مخالفت نمىکنم». (5)
سازش با مشکلات و سختىها در طول زندگى
رسول خدا فرمودهاند از برکات اخلاقى و فکرى زن خوب این است که هزینه و مخارجش کم باشد. (6) و در ادارهى خانه و صرفهجویى در مصرف، یاور و همکار شوهر به حساب مىآید. (7)
تمام این ویژگیها در وجود مبارک حضرت زهرا جمع بود و آن حضرت با مدیریت لازم و با صبر و بردبارى، همهى تلخیها را به کام على علیهالسلام شیرین مىکرد و در برابر مشکلات مالى عقبنشینى نمىنمود.
حضرت على علیهالسلام مىفرمایند:
تزوجت فاطمة علیهاالسلام و ما کان لى فراش، و صدقتى الیوم لو قسمت على بنىهاشم لو سعتهم. (8)
من در حالى با حضرت زهرا ازدواج کردم، که زیراندازى در خانه نداشتم، در حالى که در همان تاریخ احسان و بخشش من به نیازمندان بقدرى زیاد بود که اگر به بنىهاشم تقسیم مىشد همهى آنان را غنى و بىنیاز مىکرد.
این حدیث نشان مىدهد که فاطمه علیهاالسلام دختر پیامبر صلى اللَّه علیه و آله با چه مشکلاتى در خانه على علیهالسلام دست و پنجه نرم کرده و خم به ابرو نیاورده است.
و در یک روایت دیگر از طریق امام صادق علیهالسلام از جابر بن عبداللَّه انصارى نقل شده که: روزى رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله به خانه دخترش فاطمه علیهاالسلام وارد شد، ولى زهرا را در حالتى دید که در نتیجه چشمان مبارکش پر از اشک گردید، زیرا لباس آن حضرت بسیار نامناسب بود. زهرا با آن وضع از یک طرف مشغول آرد کردن جو و تهیهى نان و از طرف دیگر به بچهاش شیر مىداد، پیامبر الهى فرمودند:
اى دختر عزیزم! اینگونه تلخیها را در دنیا براى رسیدن به پاداش و شیرینیهاى اخروى پذیرا باش و صبر و بردبارى را از دست نده. آن بانوى گرامى اسلام گفتند:
یا رسولاللَّه الحمداللَّه على نعمائه، والشکر على آلائه، فانزل اللَّه و لسوف یعطیک ربک فترضى. (9)
اى رسول خدا! سپاس خدایى را که نعمتهایش را ارزانى داشته و باز شکر در برابر عطایاى بىپایان الهى. در این حال این آیه نازل شد که اى پیامبر! ما آن قدر پاداش خواهیم داد که راضى شوى. (10)
این حدیث و قضیه تاریخى نشان مىدهد که فاطمه علیهاالسلام دختر رسول خدا در برابر مشکلات و نارساییهاى مالى هیچگونه تغیرى نداشت و سپاس الهى را بجا مىآورد.
حضرت زهرا در کنار سایر تحملات خود در برابر سختیها، روزهاى زیادى را به گرسنگى گذرانید، ولى دردش را به کسى نگفت و حتى به رخ على علیهالسلام نیاورد و تا دم مرگ و شهادت چیزى از شوهر درخواست نکرد.
دختر پیامبر صلى اللَّه علیه و آله در خانه مولى على علیهالسلام با سختیها انس گرفت و درد گرسنگى چشید و بچههایش را نیز با این روش عادت داد، تا رنگ رخسارشان از ناتوانى و گرسنگى زرد شد....
حضرت امام باقر علیهالسلام از جابر بن عبداللَّه انصارى نقل مىکنند که روزى پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله وارد خانهى دخترش شد و پس از سلام و احوالپرسى فرمود:
مالى ارى وجهک اصفر؟ قالت: یا رسولاللَّه! الجوع... (11)
چرا رنگ رخسارت این قدر پریده است؟ فاطمه علیهاالسلام گفت: اى پیامبر خدا! از گرسنگى به این حالت افتادهام...
این حدیث نشان مىدهد که وضع فاطمهى زهرا علیهاالسلام از گرسنگى به جایى رسیده بود، که رنگ رخسارش تغییر یافته بود، و پدر بزرگوارش با دیدن او نگران گردیده و از عوامل پریشانى درونى و تغیر چهره سؤال نموده است.
و از سوى دیگر مىدانیم که آن بانوى عزیز اسلام تا به یک حالت اضطرارى نمىرسید، گرسنگى خود را حتى به پدرش رسول گرامى اسلام نیز نمىگفت.
در یک داستان دیگر آمده است: پیامبر الهى روزى به خانه على بن ابیطالب علیهالسلام آمد، تا با فرزندانش دیدار کند، در این هنگام با امام حسن و امام حسین علیهالسلام آمد، تا با فرزندانش دیدار کند، در این هنگام با امام حسن و امام حسین ملاقات نمود، آنان زبان به شکوه باز کردند و گفتند: اى بابا! اى رسول خدا! به مادرمان بسپار که به ما غذا دهد و ما را گرسنه نگه ندارد. رسول خدا که خود در این حال از درد گرسنگى سنگ به شکمش بسته بود، به فاطمه علیهاالسلام گفت:
«اطعمى ابنى» قالت: «ما فى بیتى شىء الا برکة رسولاللَّه....»
به بچههاى من طعام ده. زهرا گفت: بابا! در خانهام چیزى جز برکت تو نیست....
چون پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله سخن زهرا علیهاالسلام را شنید، با آب دهانش بچهها را به بازى گرفت و مشغول کرد و از این طریق آنان را به خواب شبانه وادار ساخت.... (12)
از این حدیث نیز استفاده مىکنیم که فاطمهى زهرا علیهاالسلام در طول خانهداریش چه روزگار سختى را گذرانیده و گرسنگى را براى خود و فرزندانش پذیرا گشته است.
جهاد زن نسبت به شوهر
موسى بن جعفر علیهالسلام مىفرماید: جهاد زن این است که خوب شوهردارى کند. (13) زهرا علیهاالسلام مىدانست که سپهسالار نیرومند و شجاع اسلام در صورتى در میدان نبرد پیروز مىگردد که از جهت اوضاع داخلى خانه، فکرش آزاد و از تشویقات و مهربانیهاى همسرش دلگرم باشد. از این رهگذر مىتوان گفت: هنگامى که سپهسالار فداکار اسلام یعنى على بن ابىطالب (علیهالسلام) با تنى خسته و کوفته، از میدان نبرد به خانه بازمىگشت از مهربانىها و دلگرمىها و نوازشهاى همسر عزیزش کاملاً برخوردار مىشد. زخمهاى تنش را پانسمان مىکرد. لباسهاى خونآلود جنگ را مىشست و خبرهاى جنگ را از او مىشنید. فاطمه علیهاالسلام زنى نبود که در گوشه منزل به ادامه زندگى داخلى مشغول باشد و از حوادث و اوضاع مربوط به اسلام بىتفاوت بگذرد. بلکه از گوشههائى از تاریخ استفاده مىشود که در جریان امور مربوط به اسلام بوده و بالاخص به حوادث جبهه و جنگ کاملاً عنایت داشته است. نه تنها پدر و شوهرش را تشویق مىنموده بلکه در مواقع لزوم در صحنه حضور داشته و کارهائى را انجام مىداده است.
در تاریخ نوشتهاند: بعد از جنگ احد، وقتى فاطمه صورت خونآلود پدر را دید او را در بغل گرفت، گریه مىکرد و خونها را از چهره پدر پاک مىکرد. امیرالمؤمنین علیهالسلام آب آورد و فاطمه صورت پدر را مىشست، ولى خون قطع نمىشد، سرانجام فاطمه قطعه حصیرى را سوزاند و خاکسترش را روى زخم ریخت تا خون قطع شد. (14)
و نوشتهاند وقتى رسول خدا از جنگ احد برگشت شمشیرش را به فاطمه داد و فرمود: خونهایش را بشوى. على بن ابىطالب علیهالسلام نیز شمشیرش را به فاطمه داد و فرمود: خونهایش را بشوى. (15)
فاطمه علیهاالسلام، همیشه شوهرش را تحسین و تشویق مىکرد و فداکارىها و شجاعتهایش را مىستود و بدینوسیله دلش را گرم و براى جنگ آینده آمادهاش مىنمود. بوسیلهى نوازشهاى بىشائبه، تن خسته و جراحات بدنش را تسکین مىداد.
على علیهالسلام مىفرماید: وقتى به خانه مىآمدم و به زهرا (علیهاالسلام) نگاه مىکردم تمام غم و غصههایم برطرف مىشد. (16)
فاطمه علیهاالسلام هرگز بدون اجازه على (علیهالسلام) از خانه خارج نشد. هیچگاه او را غضبناک نکرد. زیرإ؛ ّّ مىدانست که اسلام مىگوید: هر زنى که شوهرش را غضبناک کند خدا نماز و روزهاش را قبول نمىکند تا این که شوهرش راضى شود. (17)
فاطمه در خانهى على هرگز دروغ نگفت و خیانت نکرد و هیچگاه از دستوراتش سرپیچى ننمود. على علیهالسلام مىفرماید: به خدا سوگند هرگز کارى نکردم که فاطمه (علیهاالسلام) غضبناک شود. فاطمه هم هیچگاه مرا خشمناک ننمود. (18)
پاکدامنى و عفاف حضرت زهرا
روزى پیامبر (ص) و فاطمه (ع) نشسته بودند که مردى نابینا اجازه ورود خواست قبل از ورود آن مرد، فاطمه (ع) برخاست و خود را پوشانید. پیامبر (ص) به فاطمه فرمود: چرا خود را پوشانیدى آن مرد نابیناست؟ فاطمه (ع) پاسخ داد: بله پدر ولى من که او را مىبینم و هر چند او نابیناست اما بوى مرا استشمام مىکند. رسول خدا (ص) فرمود: شهادت مىدهم که تو پاره تن من هستى. (19)
روزى رسول خدا (ص) در جمع یاران نشسته بود، از آنان پرسید: ارزندهترین و گرامیترین زینت براى زنان چیست؟ به گفته انس بن مالک کسى از صحابه نتوانست پاسخ گوید. على (ع) (با وجودى که پاسخ آن را مىدانست دوست داشت پاسخ آن را از زبان فاطمه (ع) بشنود) به خانه رفت و این سؤال را با همسرش در میان نهاد و فاطمه زهرا (ع) فرمود: بهترین زینت براى زن آن است که مردان آنان را نبینند و آنان نیز مردان را نبینند».
على (ع) بسوى پیامبر (ص) بازگشت و پاسخ فاطمه (ع) را براى حضرت بیان کرد.
رسول خدا (ص) فرمود: «فاطمه (ع) درست گفته چه او پاره تن من است»(20)
آراستگى و معطر بودن براى همسر
براى زن در رسیدگى به وضع ظاهریش به خاطر همسرش سزاوار نیست که به خود و سر و وضعش نرسد ولو اینکه گردنبندى را در گردن خویش بیاویزد و نیز پسندیده نیست که دستش را بدون رنگ رها کند ولو اینکه مختصر حنائى بگذارد گرچه سالخورده باشد.
در زندگى حضرت فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیه نقل مىکنند که امسلمه همسر پیامبر (ص) از حضرت زهرا سلاماللَّهعلیه پرسیدند آیا عطر و بوى خوش ذخیره کردهاید فرمودند: آرى، رفتند و مقدارى عطر آوردند و مقدارى در کف دست من ریختند بوى خوشى داشت که هرگز نشنیده بودم.
پیامبر اکرم (ص) به عمار یاسر مأموریت داد براى شب عروسى حضرت زهرا سلاماللَّهعلیه عطرهاى خوشبو تهیه نمائید عمار یاسر مىگوید: عطر خوبى تهیه کرده به منزل حضرت فاطمه سلاماللَّهعلیه بردم و گفتم پدر شما رسول خدا (ص) مرا امر کرد تا این عطر را فراهم نمایم.
ایثار در شوهردارى
فاطمهى زهرا علیهاالسلام در تمام زمینههاى عملى براى بانوان و پیروانش الگوى زندگى است و از جمله شوهردارى و جلب رضایت او مىتوان از سیرهى آن حضرت درسها گرفت و صفا و صمیمیت کانون خانواده را دو چندان کرد.
روزى امیرالمؤمنین على علیهالسلام از فاطمه علیهاالسلام طعام خواست، آن حضرت جواب داد: ما کانت الا ما اطعمتک منذ یومین، آثرت به على نفسى و على الحسن والحسین، فقال: الا اعلمتنى فاتیتکم بشىء؟ فقالت: یا ابالحسن انى لاستحیى من الهى ان اکلفک ما لا تقدر علیه!(21)
در نزد من چیزى نیست، جز آنکه دو روز پیش آن را به تو خوراندم و من آن را براى خود و حسن و حسین نگه داشته بودم. على علیهالسلام فرمودند: چرا در طول دو روز مرا مطلع نکردهاى، تا برایتان چیزى تهیه مىکردم؟ فاطمه علیهاالسلام گفت: من از خدایم شرم کردم تو را به کارى بگمارم که قدرت تهیه و خرید آن را ندارى.
و در عبارتى دیگر اینکه: پدرم به من سفارش کرده که از على علیهالسلام چیزى درخواست نکن، هرچه او آورد استفاده کن، وگرنه تحمل بنما. (22)
از این حدیث درسهاى زیادى مىگیریم، از جمله اینکه فاطمه علیهاالسلام خود و فرزندانش گرسنگى کشیده و غذا را به على علیهالسلام خورانده است، و این حرکت تعجبآمیز، ایثار و عشق و علاقهى شدید زهرا به آن حضرت را مىرساند، هرچند ممکن است نسبت به بچههاى کوچک نیز غذا و طعامى غیر از آن داده باشد.
حفظ آبروى خانواده
یکى از ویژگیهاى حضرت فاطمه علیهاالسلام این بود که آن بزرگوار در حفظ حریم خانواده، بویژه شوهرش فوقالعاده حساس بود و تمام مشکلات و نارسائیها را تحمل نمود، ولى خم به ابرو نیاورد و آبروى على علیهالسلام را حفظ کرد.
با اینکه شخصیت فاطمه علیهاالسلام در جهان اسلام جایگاه خاصى داشته و دارد، ولى او رد انتقال از خانه پدر به خانهى شوهر، به یک خانهى محقر و دورافتادهى استیجارى که صاحب آن حارثه بن نعمان بود، پناه برد و دور از هرگونه امکانات زندگى، با خاکهاى نرم، اتاق عروسى را صاف کرد و هرگز محرومیت رفاهى را به رخ على نکشید و به دیگران نگفت.(23)
امیرالمؤمنین علیهالسلام براى رفع گرسنگى خانوادهاش، به سراغ خانهى یک مرد یهودى به نام شمعون رفت و مشکل خود را با او در میان گذاشت و از او مقدارى جو خواست، لذا چنین فرمود:
هل لک ان تعطینى جزة من الصفوف تغزلها لک ابنة محمد بثلاثة اصوع من شعیر؟ قال: نعم، فاعطاه فجا بالصفوف والشعیر و اخبر فاطمة (ص) فقبلت و اطاعت ثم عمدت.... (24)
آیا تو مقدارى از پشم را در برابر نه کیلو جو در اختیار من قرار مىدهى که دختر پیامبر خدا- فاطمهى زهرا- آن را برایت بریسد؟ شمعون گفت: بلى. آنگاه على علیهالسلام پشم و جو را گرفت و به خانه آورد و جریان را به آن بانوى بزرگوار گفت، آن حضرت نیز کار استیجارى را پذیرفت، و شروع بکار کرد....
قابل توجه است که فاطمهى زهرا علیهاالسلام با آن همه شأن و جلالش، با چه مشکلاتى دست و پنجه نرم کرده و علاوه بر کارهاى سخت منزل، براى شخص یهودى نیز کار کرده و هرگز به رخ على علیهالسلام نیاورده و آبروى خانوادهاش را حفظ نموده است.
تقسیم کار در خانه
خانوادهاى در زندگى موفق مىگردد، که به طور مشترک و براى رسیدن به اهداف مقدس در کانون خانواده تلاش کنند و هیچکدام از زن و شوهر از کار، گریزان نباشد، ولى باید شؤون وظایف مشخص باشد و هریک به تناسب توان و تخصص و حوصله خویش، انجام کارى را به عهده بگیرد....
حضرت على و فاطمه، براى تقسیم کار به حضور پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله رسیده و درخواست نمودند: آن حضرت تکلیف هریک را در امور خانه مشخص فرمایند.چنانچه حضرت امام باقر علیهالسلام مىفرمایند؛ رسول خدا نیز چنین تقسیم کار کردند:
فقضى على فاطمة بخدمة مادون الباب و قضى على على بما خلفه....(25)
به امیرالمؤمنین دستور دادند کارهاى خارج خانه را انجام دهند و به دخترش فاطمه علیهاالسلام نیز فرمودند که او کارهاى داخل خانه را اداره نمایند و آن بانوى دو عالم از این تقسیم کار شدیداً خوشحال شد.
و امام صادق علیهالسلام مىفرمایند:
کان امیرالمؤمنین یحتطب و یستقى و یکنس و کانت فاطمة تطحن و تعجن و تخبز.(26)
جدم امیرالمؤمنین در انجام کارهاى خانه هیزم جمع مىکرد و آب مىکشید و مىآورد و خانه را جارو مىفرمود و مادرم زهرا علیهاالسلام نیز جوها را آرد مىکرد و سپس خمیر مىنمود و آنگاه نان مىپخت.
از این دو حدیث استفاده مىشود که حضرت امیرالمؤمنین و فاطمهى زهرا علیهماالسلام با انضباط خاص، وظایف خانه را انجام مىدادند و کار آنان مشخص بود و در عین حال مولاى متقیان علاوه بر کارهاى خارج از خانه، در امور داخلى خانه نیز به همسرش کمک مىکرد. (و کلمهى «یکنس: جارو مىکرد» به این موضوع دلالت دارد.)
در حدیث داریم که روزى رسول خدا وارد خانهى دخترش زهرا شد و مشاهده کرد که دختر و دامادش هر دو مشغول کارند و به کمک یکدیگر در کنار آسیاب دستى نشسته و به آرد کردن مىپردازند، پس از سلام و احوالپرسى فرمودند: اَیُّکُما اَعیى؟
کدامیک خستهترید تا من به جاى او بنشینم و کار را به پایان برسانم؟! على علیهالسلام عرض کرد: یا رسولاللَّه! دخترت فاطمه.... (27)
این حدیث نیز مىرساند که امیرالمؤمنین به کارهاى مربوط به داخل خانه به فاطمه علیهاالسلام کمک مىکرد....
حضرت زهرا علیهاالسلام علاوه بر اینکه امور مربوط به خانواده را در داخل و خارج خانه با شوهرش تقسیم کرده بود، با خادمهى اهلبیت (جناب فضه) نیز کارهاى خویش را به طور منظم و باتناوب انجام مىدادند. اگر فضه یک روز کار مىکرد، روز دیگر استراحت مىنمود و حضرت خود به کارها مىپرداخت.
اینک توجه شما را به یک واقعیت تاریخى در این زمینه جلب مىکنم:
حضرت سلمان مىگوید: وارد خانه على علیهالسلام شدم، ناگاه مشاهده کردم دختر پیامبر صلى اللَّه علیه و آله مشغول دستاس و آرد کردن است، او در این کار آن چنان به زحمت افتاده بود، که دستهایش ورم کرده و خونآلود شده بود. در حالیکه حضرت امام حسین- که کودکى صغیر بود- از گرسنگى بىتابى مىکرد.
سلمان مىگوید: دلم به حال او سوخت و لذا اظهار داشتم: اى دختر رسول خدا! چرا از فضه کمک نمىگیرى؟ حضرت جواب داد: پدرم او را به من سفارش کرده است، من باید با او به عدالت رفتار کنم ما کارها را ما بین خود تقسیم کردهایم یک روز او کار مىکند و روز دیگر من و امروز نوبت استراحت او مىباشد.
سلمان مىگوید: گفتم: من آزاد شدهى پدر تو هستم، اجازه ده من به جاى تو این کار را انجام دهم. تا اینکه به آرد کردن مشغول شدم و وقت نماز رسید، آمادهى رفتن به مسجد شدم، بعد از اقامه نماز آنچه را دیده بودم به مولایم على علیهالسلام گفتم. آن حضرت چون سخنان مرا شنید شروع به گریه کرد و سپس به سراغ فاطمه رفت و با تبسم برگشت و گفت: دیدم فاطمه علیهاالسلام خوابیده و حسین نیز در کنار مادرش در خواب مىباشد و آسیاب دستى بدون مباشرت کسى کار مىکرد، پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله تبسمکنان فرمودند:
یا على! براى خداوند در روى زمین ملائکهاى است که به محمد و آل محمد خدمت مىکنند.(28)
این قضیه مىرساند که نظم و تقسیم کار در تمام شؤون زندگى حضرت فاطمه علیهاالسلام حاکم بود.
عشق و علاقه شدید حضرت زهرا به امیرالمؤمنین
فاطمه علیهاالسلام با الهام از دستورات الهى و پدر بزرگوارش، نسبت به امیرالمؤمنین فوقالعاده علاقهمند بود و هرگز برخلاف رضاى او گام برنمىداشت و برخورد و زندگیش با مولا طورى بود، که غمها و غصههاى وارده در بیرون از خانه، با دیدار فاطمه علیهاالسلام برطرف مىشد، و حضرت على علیهالسلام خود در این باره مىفرمایند:
فواللَّه ما اغضبتها، و لا اکرهتها على امر حتى قبضها اللَّه عز و جل، و لا اغضبتنى، و لاعصت لى امرا، و لقد کنت انظر الیها فتنکشف عنى الهموم والاحزان.(29)
سوگند به خدا، من هرگز زهرا را به خشم نیاوردم و او را به کارى مجبور نساختم تا اینکه مرا در فراقش گرفتار ساخت و متقابلاً او نیز مرا خشمگین نساخت، و هیچ وقت نافرمانى نکرد و هرگاه من با او دیدار مىکردم، غمها و غصههایم از دلم برطرف مىشد.
این حدیث از عشق و علاقهى شدید متقابل دو همسر معصوم حکایت مىکند، که در طول زندگى آنان نه تنها کوچکترین اختلافى پیش نیامده است، بلکه مشکلات خارجى و اجتماعى با دیدار محبتآمیز مرتفع مىگردید.
به همین جهت بود، که چون امیرالمؤمنین علیهالسلام را به زور و اجبار براى بیعت با غاصبین خلافت به مسجد آوردند، آن بانوى دو عالم به دنبال على علیهالسلام در کنار قبر رسول خدا قرار گرفت و فرمود: «هرگاه پسرعمویم على علیهالسلام را رها نسازید، سوگند به خدا موهایم را پریشان نموده و پیرهن پدرم را بر سر گرفته و شما را نفرین مىکنم....»
این روایت که از طریق امام صادق علیهالسلام از حضرت سلمان نقل شده، آمده است: «در این هنگام آثار بلاى آسمانى پدیدار گشت و سلمان از فاطمه علیهاالسلام شفاعت کرد که آن حضرت نفرین ننماید، همزمان على علیهالسلام را نیز آزاد کردند... (30)
عن ابىعبداللَّه علیهالسلام: لما استخرج امیرالمؤمنین من منزله خرجت فاطمه حتّى انتهت الى القبر فقالت: خلّوا عن ابن عمّى فوالذى بعث محمدا بالحق لئن لم تخلّوا عنه لانشرنّ شعرى و لاضعنّ قمیص رسولاللَّه (ص) على رأسى و لاصرخن الى اللَّه... قال سلمان: فرأیت واللَّه اساس حیطان المسجد تقلّعت من اسفلها... »
و در یک روایت دیگر آمده است که حضرت زهرا اگر چه در بستر بیمارى بود و غمها و غصههاى فراوانى که در اثر فشار و جنایت مهاجمین خونخوار به خانه آن حضرت پیش آمده بود، وى را فراگرفته بود، ولى پیوسته به یاد على علیهالسلام و آینده آن بزرگوار در تشویش و اضطراب بسر مىبرد، و حتى در هنگام مرگ سکرات مرگ را فراموش کرده و در مورد مصائب آتى امیرالمؤمنین گریه مىکرد. چنانچه حضرت امام صادق نقل مىکنند:
لما حضرت الوفات بکت، فقال لها امیرالمؤمنین: یا سیدتى! ما یبکیک؟ قالت: ابکى لما تلقى بعدى! فقال: لاتبکى فواللَّه ان ذلک لصغیر عندى....(31)
چون وقت شهادت فاطمه علیهاالسلام فرارسید شروع به گریه کرد، حضرت على علیهالسلام با یک تعبیر عالى و تعجبآمیز پرسید: اى سرور من چرا گریه مىکنى؟!جواب داد: براى آن مشکلاتى که بعد از من با آنها مواجه خواهى شد. حضرت فرمودند: تو گریه نکن همهى اینها براى من آسان است.
تعبیر: «یا سیّدتى» در این حدیث، نشان عظمت فاطمهى زهرا از دیدگاه امیرالمؤمنین است و همچنین گریه فاطمه علیهاالسلام براى على علیهالسلام آن هم در حال مرگ و سکرات آن، که معمولاً هرکسى به فکر خود مىباشد، شدت علاقه فاطمه به امیرالمؤمنین را در بر دارد. و بالاخره چون خبر شهادت زهرا را به على علیهالسلام دادند، آن حضرت در حال حرکت به زمین افتاد و هرچه خواست بلند شود ممکن نشد.(32)
و در نقلى دیگر حالت غشوه به او دست داد.(33)
همهى این احادیث و قضایاى تاریخى نشان مىدهد، که در میان على و فاطمه علیهاالسلام محبت، عشق و علاقهى فوقالعادهاى حاکم بود، که در فراق فاطمه، على به حالت غشوه مىافتد و صبر و توانش به ناتوانى و کمصبرى تبدیل مىگردد، و فاطمه علیهاالسلام نیز هرگز على و یارى على را فراموش نمىکند. و در هنگام سکرات مرگ که لحظات بسیار دشوار به حساب مىآید، به یاد گرفتارى و مصائب آن حضرت اشک مىریزد.
کار طاقتفرساى امیرالمؤمنین جهت امرار معاش
روزى رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم به منزل فاطمه علیهاالسلام تشریف برد. دید حسن و حسین علیهماالسلام منزل نیستند. احوالشان را پرسید. فاطمه علیهاالسلام عرض کرد: امروز در خانهى ما چیزى براى خوردن وجود نداشت. على علیهالسلام وقتى خواست بیرون برود فرمود: حسن و حسین علیهمالسلام را با خودم بیرون مىبرم مبادا گریه کنند و از تو مطالبهى غذا نمایند. آنان را برداشت و نزد فلان شخص یهودى رفت. رسول خدا در جستجوى على بیرون رفت.
او را در نخلستان یهودى یافت که مشغول آبکشى بود. حین و حسین را مشغول بازى دید و مقدارى خرما نیز در نزدشان بود.
به على علیهالسلام فرمود: قبل از اینکه هوا گرم شود حسن و حسین را به خانه برنمىگردانى؟ عرض کرد: یا رسولالله وقتى از خانه خارج شدم غذایى در خانه نداشتیم. صبرکنید تا قدرى خرما براى فاطمه تهیه کنم. من با این یهودى قرار گذاشتهام در مقابل هر دلو آب یک دانه خرما بگیرم. وقتى قدرى خرما تهیه شد آنها را در دامن ریخت و حسن و حسین را برداشت و به منزل بازگشت. (34)
رضایت فوقالعاده امیرالمؤمنین از حضرت زهرا
از بحثهاى پیشین استفاده شد که على علیهالسلام از فاطمهى زهرا علیهاالسلام فوقالعاده راضى و خشنود بود، زیرا آن حضرت یک انسان معصوم و بىلغزش بود و هرگز کارى برخلاف رضاى امیرالمؤمنین انجام نمىداد، ولى در عین حال فاطمه علیهاالسلام در هنگام فراق، در ضمن وصایاى خود به آن حضرت خواستند قلب مبارک على را بار دیگر در مورد خود راضىتر نمایند و لذا عرض کرد:
اى پسرعموى پیامبر! من هرگز به تو دروغ نگفتم، خیانت نکردم و به مخالفت تو برنخاستم. على علیهالسلام چون این سخنان را شنید فرمود:
معاذاللَّه انت اعلم باللَّه و ابر و اتقى و اکرم و اشد خوفاً من اللَّه قد عز على مفارقتک و تفقدک الا انه امر لابد منه... (35)
پناه به خدا، نسبت به امور و احکام الهى داناترى. نیکوکارى، تقوا، تقرب و خشیتت از خدا بیشتر است. این را بدان که جدایى و مفارقت تو فوقالعاده براى من سنگین است، ولى این کار چارهپذیر نیست.
این فرازها نشان مىدهد که آن بانوى گرانقدر، آنقدر به مولاى متقیان عظمت قائل است، که در مقام کسب رضایت خاطر مولا است، هرچند کار خلاف و قصور جزیى نیز از او صادر نشده بود.
به این مناسبت بود که امیرالمؤمنین چون پیکر پاک فاطمه علیهاالسلام را بر خاک سپرد، دست دعا به سوى آسمان برداشت و در حق زهرا چنین دعا کرد:
اللهم انى راض عن ابنه نبیک، اللهم انها قد اوحشت فانسها، اللهم انها قد هجرت فصلها، اللهم انها قد ظلمت فاحکم لها و انت خیر الحاکمین.(36)
خدایا! من از دختر پیامبرت راضى هستم. بارالها! فاطمه علیهاالسلام نگران و مضطرب بود، تو او را آرامش بخش، خداوندا! زهرا از دوستان و فرزندان مفارقت کرد، تو او را وصل کن. پروردگارا! به فاطمه علیهاالسلام ظلم کردند تو خود حاکم باش.
همهى این فرازها نشان مىدهد که فاطمهى زهرا با داشتن مقام عصمت نسبت به حقوق شوهر چقدر ارزش قائل بوده و چهسان نگران بوده است که نسبت به مقام ارجدار شوهرش على بن ابیطالب علیهالسلام مسؤول باشد و لذا على علیهالسلام رضایت خویش را در مورد فاطمه علیهاالسلام اعلان مىنماید....
به همین جهت حضرت امام باقر علیهالسلام مىفرمایند: «براى زن هیچ شفاعتى به اندازهى رضایت شوهر مفید و ثمربخش نیست.... » (37)
استفاده از تجربه مشورت در زندگى
در زندگى آن حضرت از کودکى تا هنگام وفات و شهادت کسانى مسئولیت سرپرستى و مشاوره با آن حضرت را داشتهاند.
بعد از رحلت مادر بزرگوارشان خدیجه کبرى، سرپرستى و سپس مشاورت آن حضرت بر عهدهى فاطمه بنت اسد گذاشته مىشود تا سال چهارم هجرت یعنى سالى که امام حسن مجتبى (ع) به دنیا آمدند در این سال بعد از رحلت فاطمه بنت اسد امر مشاوره و همفکرى حضرت زهرا (س) به امالسلمه محول مىشود و امالسلمه تا زمان شهادت حضرت زهرا (س) در کنار ایشان بوده است.
نکته مورد توجه در این ماجرا این است که پیامبر اکرم (ص) حتى بعد از ازدواج حضرت زهرا (س)، مشاوره را براى ایشان لازم مىدانند. وقتى مسئله شنیدنىتر مىشود که ما زهرا را داراى مقام عصمت بدانیم.
نکته دیگر اینکه آنهائى که تأسى به حضرت زهرا (س) را براى خود فرض و حتم مىدانند باید متوجه باشند که انسان همیشه محتاج مشاوره است. و این نکته براى نوعروسان جاى دقت بسیار دارد.
اى پاکتر از روى ملک دامانت -برتر ز تمام حوریان عنوانت
تو فاطمه دختر رسولاللهى - جانهاى همه عالمیان قربانت
رنجهاى حضرت زهرا در زندگى
على (ع) به یکى از یارانش فرمود: فاطمه (ع) در خانه من چندان با مشک آب مىآورد که آثار مشک بر بدنش دیده مىشد. چندان دستاس مىکرد که دستهایش تاول زد و آنقدر در تمیز کردن خانه و پختن نان و غذا زحمت مىکشید که لباسهایش ژولیده مىشد.(38)
باید توجه داشت که در آن زمان آب آشامیدنى مدینه از چند چاه که در مدینه بود تأمین مىشد و همانگونه که ذکر شد در تقسیم کارها، آوردن آب و کارهاى بیرون منزل به عهده على (ع) گذارده شد؛ اما شرکت مداوم او در میدانهاى جهاد و مأموریتهاى پیاپى جنگى موجب مىشد که در غیاب على (ع) اینگونه کارها نیز عملاً بر دوش فاطمه (ع) افتد.
روزى فاطمه (علیهاالسلام) احوالش را براى پدر بازگو نمود و تقاضاى خدمتکارى کرد تا در خانه به او کمک کند. رسول خدا (صلى اللَّه علیه و آله) گریست و فرمود: فاطمه جان! بخدا سوگند چهار صد فقیر از اصحاب صفه در مسجد سکونت دارند و در گرسنگى بسر مىبرند بیم آن دارم که اگر خدمتکار داشته باشى اجر و ثواب خدمت در خانه را از دست بدهى. بیم آن دارم که على (ع) روز قیامت در پیشگاه خداوند از تو طلب حق کند. سپس تسبیحاتى را به او یاد داد که به تسبیحات حضرت زهرا (ع) معروف شد. وقتى فاطمه (ع) بازگشت امیرالمؤمنین (ع) فرمود: براى طلب دنیا نزد رسول خدا (ص) رفتى آخرت نصیبمان شد. (39)
تفریح و گفتگوهاى دلنشین حضرت زهرا و امیرالمؤمنین
روى ان الامام على بن ابىطالب علیهالسلام کان ذات یوم هو و زوجته فاطمة علیهاالسلام یأکلان تمراً فى الصحراء، إذ تداعبا بینهما بالکلام، فقال على علیهالسلام: یا فاطمة إن النبى صلى اللَّه علیه و آله یحبنی أکثر منک. فقالت: واعجبا منک! یحبک اکثر منى و أنا ثمره فؤاده و عضو من اعضائه و غصن من اغصانه و لیس له ولد غیرى؟! فقال له على علیهالسلام یا فاطمة إن لم تصدقینی فأمضی بنا الى ابیک محمدٍ صلى اللَّه علیه و آله.
قال: فمضینا إلى حضرته صلى اللَّه علیه و آله فتقدمت و قالت: یا رسولاللَّه أینا أحب إلیک انا ام على؟ قال النبى صلى اللَّه علیه و آله: أنت أحب إلى و على اعز على منک. فعندها قال سیدنا و مولانا الإمام على بن ابىطالبٍ علیهالسلام الم اقل لک: أنا ولد فاطمة ذات التقى؟ قالت فاطمة علیهاالسلام: و أنا ابنة خدیجة الکبرى. قال: و انا ابن الصفا. قالت: انا ابنة سدرة المنتهى، قال: و أنا فخرالورى قالت: و انا ابنة من دنى فتدلى و کان من ربه قاب قوسین او ادنى...(40)
(روایت شده که روزى حضرت على علیهالسلام و همسرش حضرت زهرا علیهاالسلام به صحرا رفته به هنگام خوردن خرما با گفتن کلماتى مزاح کردند. على علیهالسلام فرمود: اى فاطمه! رسول خدا مرا بیشتر دوست مىدارد. حضرت زهرا علیهاالسلام گفت: از سخن تو عجب است! آیا مىشود پیامبر اکرم صلى اللَّه علیه و آله تو را بیش از من دوست داشته باشد در حالى که من میوهى دل او و عضوى از پیکرش و شاخهاى از شاخسارش مىباشم و غیر از من فرزندى ندارد؟!
على علیهالسلام فرمود: اى فاطمه! اگر سخن مرا قبول ندارى بیا تا نزد پدرت حضرت رسول صلى اللَّه علیه و آله برویم! سپس آن دو با هم نزد پیامبر رفتند. حضرت فاطمه علیهاالسلام پیشدستى کرده گفت: اى رسول خدا! کدام یک از ما دو نفر نزد تو محبوبتریم؟ من یا على؟!
رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله فرمود: تو به من محبوبترى و على از تو براى من عزیزتر است. به دنبال فرمایش حضرت رسول صلى اللَّه علیه و آله على علیهالسلام گفت: آیا من به تو نگفتم که فرزند فاطمهى باتقوایم؟ زهرا علیهاالسلام فرمود: من نیز دختر خدیجهى کبرایم. على گفت: من فرزند صفایم. فاطمه گفت: من دختر سدرةالمنتهى مىباشم. على گفت: من فخر کائناتم. فاطمه گفت: من دختر کسى هستم که به خدا نزدیک و نزد او آن چنان گرامى شد که گویى به فاصله دو تیرکمان یا نزدیکتر به پدرش قرار گرفت...)
از روایت فوقالذکر و نقل این ماجراى تاریخى حداقل مىتوانیم این نتایج را بگیریم که حضرت زهرا علیهاالسلام و على علیهالسلام تفریح داشتهاند.
توصیه حضرت زهرا به امیرالمؤمنین در ازدواج با اُمامة
براى امیرالمؤمنین على علیهالسلام با وجود حضرت زهرا تجدید فراش و تعدد زوجات جایز نبود، بنابراین آن حضرت در زندگى مشترکى که با فاطمه علیهاالسلام داشت نه تنها به این فکر نیفتاد، بلکه هر کارى که موجب ملال خاطر آن مخدره مىشد اجتناب کرد.
از حضرت ابوذر آمده است که در حبشه به جعفر طیار (برادر امیرالمؤمنین) کنیزى اهدا شد که ارزش بیشترى داشت، جعفر پس از ورود به مدینه آن را به حضرت على علیهالسلام اهدا کرد، که از وجود او در کارهاى جزیى خانه استفاده مىشد.
على علیهالسلام احساس کرد؛ ممکن است حضور او در خانهى امیرالمؤمنین علیهالسلام براى فاطمهى زهرا ملالآور باشد، از این جهت مولاى متقیان او را آزاد ساخت.... (41)
فاطمه علیهاالسلام نیز متقابلاً از امیر المؤمنان رضایت کامل داشت و سعى مىکرد حقوق شوهرش را به طور کامل انجام دهد و مشکلى براى حضرت پیش نیاید....
حتى براى پیشگیرى از مشکلات آینده و بعد از وفات او سفارش کرد با دختر خواهرش امامه که دختر شایسته و مطلوب بود، ازدواج کند، تا بدینوسیله هم مشکل نداشتن همسر جبران گردد و هم در اثر علاقه و عاطفهى قرابتى تنهایى و یتیمى فرزندان زهرا تا حدودى تأمین شود. متن وصیت حضرت زهرا در این مورد:
یابن عم رسولاللَّه! اوصیک اولا ان تتزوج بعدى بابنة اختى «امامة» فانها تکون لولدى مثلى، فان الرجال لابد لهم من النساء.(42) اى پسر عموى پیامبر! نخستین وصیت من این است که بعد از من با دختر خواهرم امامه ازدواج کن، زیرا او براى فرزندانم مثل من مهربان است و از سوى دیگر، داشتن همسر براى مردان یک ضرورت محسوب مىگردد.
این حدیث که با عبارات مختلف در منابع شیعه و سنى آمده، مىرساند که فاطمه علیهاالسلام در استیفاى حقوق شوهر، حتى دوران پس از وفاتش را نیز در نظر مىگیرد و شوهرش را به انتخاب همسر سفارش مىکند، زیرا چنانچه در حدیث به طور منصوص العلّه اشاره گشته، معمولاً مرد بدون زن و زن بدون شوهر نمىتواند زندگى مطلوب داشته باشد از این جهت حضرت على علیهالسلام بعد از شهادت حضرت فاطمه، در مدت کمتر از یک هفته با امامه ازدواج نموده و زندگى مشترک با وى را شروع کرد. (43)
________________________________________________
پی نوشت:
1 ـ بحار، ج 77، ص 149 و ج 71، ص 331 و ج 78، ص 242.
2 ـ وسائلالشیعه، ج 14، ص 16، ح 10: خیرالنساء الّتى اذا خلت مع زوجها فخلعت الدرع خلعت معه الحیاء و اذا لبست الدّرع لبست معه الحیاء.
3 ـ عوالم، ج 11، ص 328- جلاءالعیون، ج 1، ص 170- بحارالانوار، ج 43، ص 134.
4 ـ بحارالانوار، ج 43، ص 59، ح 51- عوالم، ج 11، ص 158- جلاءالعیون، ج 11، ص 137.
5 ـ بیتالاحزان/ 234.
6 ـ بحارالانوار، ج 103، ص 231: من برکة المرأة خفّة مؤنتها.
7 ـ بحارالانوار ج 103، ص 238: المرأة الصالحة احد الکاسبین.
8 ـ بحارالانوار، ج 41، ص 43- کامل ابناثیر، ج 3، ص 399 با مختصر تفاوت.
9 ـ ضحى/ 5.
10 ـ عوالم ج 11 ص 267- بحار ج 43 ص 85 و 86.
11 ـ کافى، ج 5، ص 528 و 529، ح 5.
12 ـ سفینةالبحار، ج 1، ص 193.
13 ـ وافى کتاب نکاح ص 114.
14 ـ انساب الاشراف ج 1 ص 324.
15 ـ سیره ابنهشام ج 3 ص 106.
16 ـ مناقب خوازمى ص 256.
17 ـ وافى کتاب نکاح ص 114.
18 ـ مناقب خوارزمى ص 256.
19 ـ مناقب ابنمغازلى ص 380- نوادر ص 14.
20 ـ حلیهالاولیا ج 2 ص 40- کنزالعمال ج 8 ص 315- کشفالاستار ص 235.
21ـ بحار، ج 41، ص 30 و ج 43، ص 31- 59- عوالم 11، ص 158- جلاءالعیون، ج 1، ص 137.
22 ـ کان رسولاللَّه نهانى ان اسئلک شیئاً فقال: لا تسألین ابن عمّک شیئاً ان جائک بشىءٍ و الّا فلا تسألیه.
23 ـ بحارالانوار، ج 19، ص 113.
24 ـ بحارالانوار، ج 35، ص 237.
25 ـ بحارالانوار، ج 43، ص 81، ح 1- کنزالعمال، ج 16، ص 341، ش 44818- عوالم، ج 11، ص 217.
26 ـ وسائلالشیعه، ج 12، ص 24، ح 10 و ج 14، ص 164، ح 30- بحارالانوار، ج 41، ص 54- سفینه، ج 2 ص 195.
27 ـ بحارالانوار، ج 43، ص 50، ح 47.
28 ـ عوالم ج 11، ص 205- بحار ج 43، ص 28، ح 33- جلاءالعیون، ج 1، ص 137.
29- بحارالانوار، ج 43، ص 134- عوالم، ج 11، ص 328- جلاءالعیون شبر، ج 1، ص 170.
30- کافى، ج 8، ص 238- بحارالانوار، ج 43، ص 47- عوالم، ج 11، ص 599- جلاءالعیون، ج 1، ص 196.
31ـ عوالم، ج 11، ص 494- بحارالانوار، ج 43، ص 218.
32 ـ فوقع علىّ على وجهه یقول: بمن العزاء یا بنت محمد!... (جلاءالعیون 1، ص 219 و بحار ج 43 ص 187)
33ـ فغشى علیه حتى رشّ علیه الماء ثم افاق.... (جلاءالعیون 1، ص 224)
34ـ بانوى نمونه اسلام، ابراهیم امینى، ص 116، به نقل از: ذخائرالعقبى، ص 49.
35ـ جلاءالعیون شبر، ج 1، ص 217- 218.
36ـ خصال، ج 2، ص 373- بحارالانوار، ج 103، ص 256- 257- عوالم، ج 11، ص 521.
37ـ سفینه، ج 1، ص 561: لا شفیع للمرأة انجح عند ربّها من رضا زوجها.
38ـ بحارالانوار ج 43 ص 82- عللالشرایع ص 366.
39- طبقات ج 8 ص 25- عللالشرایع ص 366- بحارالانوار ج 43 ص 82 و 85.
40ـ فاطمه الزهراء علیهاالسلام بهجة قلب المصطفى/ احمد الرحمانى الهمدانى/ ص 287.
41ـ بحارالانوار، ج 43، ص 147، ح 3.
42ـ جلاءالعیون، ج 1، ص 218- عوالم، ج 11، ص 503- کافى، ج 5، ص 555، ح 6- روضةالمتقین، ج 8 ص 123.
43ـ سفینةالبحار، ج 1، ص562- تزوج بعد وفاتها بتسع لیال- منتهىالامال، ص 188- بعد از سه شب- آفتاب ولایت، ص 398 بعد از شش روز.
منبع: Yazahra.Net
با عنایت به اینکه نظرات و پیشنهادات شما کاربران گرامی در بهبود خدمات رسانی پایگاه اینترنتی دی ال سل نقش کاملا موثری ایفا می کنند لذا صمیمانه از شما خواهشمندیم با عنایت به حدیث «مومن آیینه مومن است» ، شما نیز آیینه ما باشید و با یادآوری نقاط ضعف و قوت پایگاه اینترنتی دی ال سل، ما را از این امر محروم نفرمایید.
چند نکته مهم:
• نظرات شما پس از بررسی و بازبینی توسط گروه مدیریت برای نمایش در سایت منتشر خواهد شد.
• نظرات تکراری و تبلیغاتی، تائید نمی شوند و امتیازی هم به آنها تعلق نخواهد گرفت.
• در صورتی که نظر شما نیاز به پاسخ دارد، پاسخ خود را در ذیل همان موضوع دنبال فرمایید.