خرید اشتراک از پایگاه اینترنتی دی ال سل

  • 04533459102
  • 09334592731
  • این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

مقالات مذهبی

خوب شوهر داری حضرت زهرا(س)

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال
 

خوب شوهر داری حضرت زهرا(س)

شرم و حیا در مقابل همسر

حیا دو گونه است: یکى پسندیده و دیگرى ناپسند. حیاى ناپسند آن حالتى است که انسان را از رشد و کمالیابى و رسیدن به حقوق بازمى‏دارد و یا باعث تضییع حقوق دیگرى مى‏گردد. چنین صفتى در روایات اسلامى به شدت تقبیح گردیده است... (1)
و همچنین در آداب همسردارى آمده است که حیا دو گونه‏ى متصور است: یکى مطلوب و دیگرى مذموم و نامطلوب. حیاى مذموم آن حالتى است که یکى از زوجین را در استیفاى حقوق طرف مقابل بازدارد و قید و بندى شود در مسائل زوجیت و سایر امور مربوطه... و لذا حضرت امام باقر علیه‏السلام مى‏فرمایند:
زن خوب، زنى است که در خلوت با شوهرش حیا را نیز از تنش خارج کند، و سپس در شرایط عادى، حیا را نیز مانند لباس به اندامش بپوشاند. (2)

 

حضرت فاطمه علیهاالسلام در طول مدت شوهردارى خود با امیرالمؤمنین، در هیچ فرصتى حریم آن حضرت را نادیده نگرفت و در مورد شخصیت آن بزرگوار کوتاهى نکرد. تا جایى که امیرالمؤمنین در این باره مى‏فرمایند:
فواللَّه ما اغضبتها... و لا اغضبتنى و لاعصت لى امراً و لقد کنت انظر الیها فتنکشف عنى الهموم والاحزان. (3)
سوگند به خدا زندگى با صفاى من و فاطمه علیهاالسلام طورى بود که نه من او را به خشم آوردم و نه او مرا به خشم آورد و نافرمانى کرد، حتى غصه‏هاى دیگرم با حضور او و تماشاى جمالش برطرف مى‏گردید.
این حدیث شریف که از دل آتشین على علیه‏السلام در فراق فاطمه علیهاالسلام برخاسته است، نشان مى‏دهد که دختر رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله تا چه میزانى در اطاعت شوهر بود و کوچکترین اسائه ادب از او دیده نشد.
در اظهار دیگرى از امیرالمؤمنین مى‏خوانیم که آن حضرت زن و بچه‏هایش را در وضع بسیار اسفناک (گرسنگى) دید، به فاطمه علیهاالسلام گفت: چرا از وضع خود و درد گرسنگى بچه‏هایم مرا آگاه نساخته‏اى؟ فاطمه علیهاالسلام در جواب فرمودند:
یا ابالحسن! انى لاستحیى من الهى ان اکلفک ما لاتقدر علیه! (4)
یا اباالحسن! من از خدایم شرم و حیا مى‏کنم تو را به کارى بگمارم که قدرت تهیه آن را ندارى.
اگر چه تأمین رفاه زندگى زن و بچه براى شوهر در حدّ معمول واجب است، ولى روح ایثارگرى خاندان رسالت و ولایت در تمام ابعاد زندگى، باعث شده بود که خانواده‏ى امیرالمؤمنین پیوسته در فقر و پریشانى بسر برند و لذا فاطمه از وضع مالى شوهرش آگاه بود، و مى‏دانست که وى قدرت تهیّه مایحتاج خانه را ندارد. از این جهت شرم و حیاى فاطمه علیهاالسلام که از ایمان و اعتقاد او به خدا سرچشمه مى‏گرفت مى‏گوید: «من از خدایم شرم مى‏کنم...»
این درسى است به تمام بانوان محترم که گرفتار زرق و برق و تشریفات کمرشکن روزگار فاجعه‏آمیز ما نگردند و درآمد و امکانات شوهرانشان را مراعات کنند...

وفادارى و حمایت همیشگى از همسر
فاطمه‏ى زهرا علیهاالسلام در خانه‏ى یکى از افراد عادى اجتماع زندگى نمى‏کرد بلکه در خانه‏ى دومین شخص اسلام یعنى سپهسالار شجاع و نیرومند اسلام و وزیر مشاور مخصوص نبى گرامى زندگى مى‏کرد. موقعیت حساس اسلام و شوهرش را بخوبى درک مى‏کرد و مى‏دانست که اگر شمشیر على (علیه‏السلام) نباشد، اسلام چندان پیشرفتى ندارد.
فاطمه (علیهاالسلام) در یکى از مواقع بسیار حساس و بحرانى اسلامى در خانه‏ى على زندگى مى‏کرد. سپاه اسلام همیشه در حال آماده باش بود. در هر سال چندین جنگ واقع مى‏شد و على بن ابى‏طالب علیه‏السلام در تمام یا اکثر آن جنگها شرکت داشت.
زهراى عزیز از مسئولیت سنگین و حساس خودش خبر داشت و از حدود تأثیر و نفوذ زن در روحیه‏ى شوهر کاملاً مطلع بود. مى‏دانست که زن داراى چنان نفوذ و قدرتى است که به هر طرف خواست شوهرش را مى‏برد. مى‏دانست که ترقى و عقب‏ماندگى و سعادت و بدبختى مرد تا حد زیادى، به روحیات و چگونگى رفتار زن بستگى دارد.خبر داشت که خانه بمنزله‏ى سنگر و آسایشگاه مرد است و وقتى از میدان مبارزات زندگى و برخورد با حوادث و مشکلات دنیاى خارج خسته شد به آنجا پناه مى‏برد تا تجدید نیرو کند و خودش را براى کار و انجام وظیفه آماده نماید و ریاست این آسایشگاه مهم به عهده‏ى زن واگذار شده است.

تواضع و فروتنى حضرت زهرا در مقابل همسر
تواضع حضرت زهرا علیهاالسلام در خانه‏ى على علیه‏السلام و احترام او به على در حدى بود که وقتى ماجراى فشار بین در و دیوار و بسترى شدن حضرت زهرا در رابطه با مخالفت او با خلفا رخ داد، عمر و ابوبکر چندین بار از حضرت على علیه‏السلام تقاضا کردند تا واسطه شود، که آنها به حضور حضرت زهرا علیهاالسلام بیایند و احوالپرسى کنند و رضایت او را به دست آورند، سرانجام على علیه‏السلام ضامن شد که آنها را نزد فاطمه علیهاالسلام ببرد.
حضرت على نزد فاطمه آمد و تقاضاى آنها را مطرح کرد، ولى فاطمه علیهاالسلام به شدت این تقاضا را رد کرد، حضرت على علیه‏السلام فرمود: من از طرف آنها ضامن شده‏ام که از تو اجازه بگیرم.
در این هنگام حضرت زهرا علیهاالسلام در برابر على علیه‏السلام در چنان شرایطى آنچنان تواضع کرد که گفت: «اگر از ظرف آنها چیزى را ضامن شده‏اى، خانه خانه‏ى توست و من در هیچ چیز با رأى تو مخالفت نمى‏کنم». (5)

سازش با مشکلات و سختى‏ها در طول زندگى
رسول خدا فرموده‏اند از برکات اخلاقى و فکرى زن خوب این است که هزینه و مخارجش کم باشد. (6) و در اداره‏ى خانه و صرفه‏جویى در مصرف، یاور و همکار شوهر به حساب مى‏آید. (7)
تمام این ویژگیها در وجود مبارک حضرت زهرا جمع بود و آن حضرت با مدیریت لازم و با صبر و بردبارى، همه‏ى تلخیها را به کام على علیه‏السلام شیرین مى‏کرد و در برابر مشکلات مالى عقب‏نشینى نمى‏نمود.
حضرت على علیه‏السلام مى‏فرمایند:
تزوجت فاطمة علیهاالسلام و ما کان لى فراش، و صدقتى الیوم لو قسمت على بنى‏هاشم لو سعتهم. (8)
من در حالى با حضرت زهرا ازدواج کردم، که زیراندازى در خانه نداشتم، در حالى که در همان تاریخ احسان و بخشش من به نیازمندان بقدرى زیاد بود که اگر به بنى‏هاشم تقسیم مى‏شد همه‏ى آنان را غنى و بى‏نیاز مى‏کرد.
این حدیث نشان مى‏دهد که فاطمه علیهاالسلام دختر پیامبر صلى اللَّه علیه و آله با چه مشکلاتى در خانه على علیه‏السلام دست و پنجه نرم کرده و خم به ابرو نیاورده است.
و در یک روایت دیگر از طریق امام صادق علیه‏السلام از جابر بن عبداللَّه انصارى نقل شده که: روزى رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله به خانه دخترش فاطمه علیهاالسلام وارد شد، ولى زهرا را در حالتى دید که در نتیجه چشمان مبارکش پر از اشک گردید، زیرا لباس آن حضرت بسیار نامناسب بود. زهرا با آن وضع از یک طرف مشغول آرد کردن جو و تهیه‏ى نان و از طرف دیگر به بچه‏اش شیر مى‏داد، پیامبر الهى فرمودند:
اى دختر عزیزم! اینگونه تلخیها را در دنیا براى رسیدن به پاداش و شیرینیهاى اخروى پذیرا باش و صبر و بردبارى را از دست نده. آن بانوى گرامى اسلام گفتند:
یا رسول‏اللَّه الحمداللَّه على نعمائه، والشکر على آلائه، فانزل اللَّه و لسوف یعطیک ربک فترضى. (9)
اى رسول خدا! سپاس خدایى را که نعمتهایش را ارزانى داشته و باز شکر در برابر عطایاى بى‏پایان الهى. در این حال این آیه نازل شد که اى پیامبر! ما آن قدر پاداش خواهیم داد که راضى شوى. (10)
این حدیث و قضیه تاریخى نشان مى‏دهد که فاطمه علیهاالسلام دختر رسول خدا در برابر مشکلات و نارساییهاى مالى هیچ‏گونه تغیرى نداشت و سپاس الهى را بجا مى‏آورد.
حضرت زهرا در کنار سایر تحملات خود در برابر سختیها، روزهاى زیادى را به گرسنگى گذرانید، ولى دردش را به کسى نگفت و حتى به رخ على علیه‏السلام نیاورد و تا دم مرگ و شهادت چیزى از شوهر درخواست نکرد.
دختر پیامبر صلى اللَّه علیه و آله در خانه مولى على علیه‏السلام با سختیها انس گرفت و درد گرسنگى چشید و بچه‏هایش را نیز با این روش عادت داد، تا رنگ رخسارشان از ناتوانى و گرسنگى زرد شد....
حضرت امام باقر علیه‏السلام از جابر بن عبداللَّه انصارى نقل مى‏کنند که روزى پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله وارد خانه‏ى دخترش شد و پس از سلام و احوال‏پرسى فرمود:
مالى ارى وجهک اصفر؟ قالت: یا رسول‏اللَّه! الجوع... (11)
چرا رنگ رخسارت این قدر پریده است؟ فاطمه علیهاالسلام گفت: اى پیامبر خدا! از گرسنگى به این حالت افتاده‏ام...
این حدیث نشان مى‏دهد که وضع فاطمه‏ى زهرا علیهاالسلام از گرسنگى به جایى رسیده بود، که رنگ رخسارش تغییر یافته بود، و پدر بزرگوارش با دیدن او نگران گردیده و از عوامل پریشانى درونى و تغیر چهره سؤال نموده است.
و از سوى دیگر مى‏دانیم که آن بانوى عزیز اسلام تا به یک حالت اضطرارى نمى‏رسید، گرسنگى خود را حتى به پدرش رسول گرامى اسلام نیز نمى‏گفت.
در یک داستان دیگر آمده است: پیامبر الهى روزى به خانه على بن ابیطالب علیه‏السلام آمد، تا با فرزندانش دیدار کند، در این هنگام با امام حسن و امام حسین علیه‏السلام آمد، تا با فرزندانش دیدار کند، در این هنگام با امام حسن و امام حسین ملاقات نمود، آنان زبان به شکوه باز کردند و گفتند: اى بابا! اى رسول خدا! به مادرمان بسپار که به ما غذا دهد و ما را گرسنه نگه ندارد. رسول خدا که خود در این حال از درد گرسنگى سنگ به شکمش بسته بود، به فاطمه علیهاالسلام گفت:
«اطعمى ابنى» قالت: «ما فى بیتى شى‏ء الا برکة رسول‏اللَّه....»
به بچه‏هاى من طعام ده. زهرا گفت: بابا! در خانه‏ام چیزى جز برکت تو نیست....
چون پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله سخن زهرا علیهاالسلام را شنید، با آب دهانش بچه‏ها را به بازى گرفت و مشغول کرد و از این طریق آنان را به خواب شبانه وادار ساخت.... (12)
از این حدیث نیز استفاده مى‏کنیم که فاطمه‏ى زهرا علیهاالسلام در طول خانه‏داریش چه روزگار سختى را گذرانیده و گرسنگى را براى خود و فرزندانش پذیرا گشته است.

جهاد زن نسبت به شوهر
موسى بن جعفر علیه‏السلام مى‏فرماید: جهاد زن این است که خوب شوهردارى کند. (13) زهرا علیهاالسلام مى‏دانست که سپهسالار نیرومند و شجاع اسلام در صورتى در میدان نبرد پیروز مى‏گردد که از جهت اوضاع داخلى خانه، فکرش آزاد و از تشویقات و مهربانیهاى همسرش دلگرم باشد. از این رهگذر مى‏توان گفت: هنگامى که سپهسالار فداکار اسلام یعنى على بن ابى‏طالب (علیه‏السلام) با تنى خسته و کوفته، از میدان نبرد به خانه بازمى‏گشت از مهربانى‏ها و دلگرمى‏ها و نوازش‏هاى همسر عزیزش کاملاً برخوردار مى‏شد. زخم‏هاى تنش را پانسمان مى‏کرد. لباس‏هاى خون‏آلود جنگ را مى‏شست و خبرهاى جنگ را از او مى‏شنید. فاطمه علیهاالسلام زنى نبود که در گوشه منزل به ادامه زندگى داخلى مشغول باشد و از حوادث و اوضاع مربوط به اسلام بى‏تفاوت بگذرد. بلکه از گوشه‏هائى از تاریخ استفاده مى‏شود که در جریان امور مربوط به اسلام بوده و بالاخص به حوادث جبهه و جنگ کاملاً عنایت داشته است. نه تنها پدر و شوهرش را تشویق مى‏نموده بلکه در مواقع لزوم در صحنه حضور داشته و کارهائى را انجام مى‏داده است.
در تاریخ نوشته‏اند: بعد از جنگ احد، وقتى فاطمه صورت خون‏آلود پدر را دید او را در بغل گرفت، گریه مى‏کرد و خونها را از چهره پدر پاک مى‏کرد. امیرالمؤمنین علیه‏السلام آب آورد و فاطمه صورت پدر را مى‏شست، ولى خون قطع نمى‏شد، سرانجام فاطمه قطعه حصیرى را سوزاند و خاکسترش را روى زخم ریخت تا خون قطع شد. (14)
و نوشته‏اند وقتى رسول خدا از جنگ احد برگشت شمشیرش را به فاطمه داد و فرمود: خون‏هایش را بشوى. على بن ابى‏طالب علیه‏السلام نیز شمشیرش را به فاطمه داد و فرمود: خون‏هایش را بشوى. (15)
فاطمه علیهاالسلام، همیشه شوهرش را تحسین و تشویق مى‏کرد و فداکارى‏ها و شجاعت‏هایش را مى‏ستود و بدینوسیله دلش را گرم و براى جنگ آینده آماده‏اش مى‏نمود. بوسیله‏ى نوازشهاى بى‏شائبه، تن خسته و جراحات بدنش را تسکین مى‏داد.
على علیه‏السلام مى‏فرماید: وقتى به خانه مى‏آمدم و به زهرا (علیهاالسلام) نگاه مى‏کردم تمام غم و غصه‏هایم برطرف مى‏شد. (16)
فاطمه علیهاالسلام هرگز بدون اجازه على (علیه‏السلام) از خانه خارج نشد. هیچگاه او را غضبناک نکرد. زیرإ؛ ّّ مى‏دانست که اسلام مى‏گوید: هر زنى که شوهرش را غضبناک کند خدا نماز و روزه‏اش را قبول نمى‏کند تا این که شوهرش راضى شود. (17)
فاطمه در خانه‏ى على هرگز دروغ نگفت و خیانت نکرد و هیچگاه از دستوراتش سرپیچى ننمود. على علیه‏السلام مى‏فرماید: به خدا سوگند هرگز کارى نکردم که فاطمه (علیهاالسلام) غضبناک شود. فاطمه هم هیچگاه مرا خشمناک ننمود. (18)

پاکدامنى و عفاف حضرت زهرا
روزى پیامبر (ص) و فاطمه (ع) نشسته بودند که مردى نابینا اجازه ورود خواست قبل از ورود آن مرد، فاطمه (ع) برخاست و خود را پوشانید. پیامبر (ص) به فاطمه فرمود: چرا خود را پوشانیدى آن مرد نابیناست؟ فاطمه (ع) پاسخ داد: بله پدر ولى من که او را مى‏بینم و هر چند او نابیناست اما بوى مرا استشمام مى‏کند. رسول خدا (ص) فرمود: شهادت مى‏دهم که تو پاره تن من هستى. (19)
روزى رسول خدا (ص) در جمع یاران نشسته بود، از آنان پرسید: ارزنده‏ترین و گرامیترین زینت براى زنان چیست؟ به گفته انس بن مالک کسى از صحابه نتوانست پاسخ گوید. على (ع) (با وجودى که پاسخ آن را مى‏دانست دوست داشت پاسخ آن را از زبان فاطمه (ع) بشنود) به خانه رفت و این سؤال را با همسرش در میان نهاد و فاطمه زهرا (ع) فرمود: بهترین زینت براى زن آن است که مردان آنان را نبینند و آنان نیز مردان را نبینند».
على (ع) بسوى پیامبر (ص) بازگشت و پاسخ فاطمه (ع) را براى حضرت بیان کرد.
رسول خدا (ص) فرمود: «فاطمه (ع) درست گفته چه او پاره تن من است»(20)

آراستگى و معطر بودن براى همسر
براى زن در رسیدگى به وضع ظاهریش به خاطر همسرش سزاوار نیست که به خود و سر و وضعش نرسد ولو اینکه گردنبندى را در گردن خویش بیاویزد و نیز پسندیده نیست که دستش را بدون رنگ رها کند ولو اینکه مختصر حنائى بگذارد گرچه سالخورده باشد.
در زندگى حضرت فاطمه زهرا سلام‏اللَّه‏علیه نقل مى‏کنند که ام‏سلمه همسر پیامبر (ص) از حضرت زهرا سلام‏اللَّه‏علیه پرسیدند آیا عطر و بوى خوش ذخیره کرده‏اید فرمودند: آرى، رفتند و مقدارى عطر آوردند و مقدارى در کف دست من ریختند بوى خوشى داشت که هرگز نشنیده بودم.
پیامبر اکرم (ص) به عمار یاسر مأموریت داد براى شب عروسى حضرت زهرا سلام‏اللَّه‏علیه عطرهاى خوشبو تهیه نمائید عمار یاسر مى‏گوید: عطر خوبى تهیه کرده به منزل حضرت فاطمه سلام‏اللَّه‏علیه بردم و گفتم پدر شما رسول خدا (ص) مرا امر کرد تا این عطر را فراهم نمایم.

ایثار در شوهردارى
فاطمه‏ى زهرا علیهاالسلام در تمام زمینه‏هاى عملى براى بانوان و پیروانش الگوى زندگى است و از جمله شوهردارى و جلب رضایت او مى‏توان از سیره‏ى آن حضرت درسها گرفت و صفا و صمیمیت کانون خانواده را دو چندان کرد.
روزى امیرالمؤمنین على علیه‏السلام از فاطمه علیهاالسلام طعام خواست، آن حضرت جواب داد: ما کانت الا ما اطعمتک منذ یومین، آثرت به على نفسى و على الحسن والحسین، فقال: الا اعلمتنى فاتیتکم بشى‏ء؟ فقالت: یا ابالحسن انى لاستحیى من الهى ان اکلفک ما لا تقدر علیه!(21)
در نزد من چیزى نیست، جز آنکه دو روز پیش آن را به تو خوراندم و من آن را براى خود و حسن و حسین نگه داشته بودم. على علیه‏السلام فرمودند: چرا در طول دو روز مرا مطلع نکرده‏اى، تا برایتان چیزى تهیه مى‏کردم؟ فاطمه علیهاالسلام گفت: من از خدایم شرم کردم تو را به کارى بگمارم که قدرت تهیه و خرید آن را ندارى.
و در عبارتى دیگر اینکه: پدرم به من سفارش کرده که از على علیه‏السلام چیزى درخواست نکن، هرچه او آورد استفاده کن، وگرنه تحمل بنما. (22)
از این حدیث درسهاى زیادى مى‏گیریم، از جمله اینکه فاطمه علیهاالسلام خود و فرزندانش گرسنگى کشیده و غذا را به على علیه‏السلام خورانده است، و این حرکت تعجب‏آمیز، ایثار و عشق و علاقه‏ى شدید زهرا به آن حضرت را مى‏رساند، هرچند ممکن است نسبت به بچه‏هاى کوچک نیز غذا و طعامى غیر از آن داده باشد.

حفظ آبروى خانواده
یکى از ویژگیهاى حضرت فاطمه علیهاالسلام این بود که آن بزرگوار در حفظ حریم خانواده، بویژه شوهرش فوق‏العاده حساس بود و تمام مشکلات و نارسائیها را تحمل نمود، ولى خم به ابرو نیاورد و آبروى على علیه‏السلام را حفظ کرد.
با اینکه شخصیت فاطمه علیهاالسلام در جهان اسلام جایگاه خاصى داشته و دارد، ولى او رد انتقال از خانه پدر به خانه‏ى شوهر، به یک خانه‏ى محقر و دورافتاده‏ى استیجارى که صاحب آن حارثه بن نعمان بود، پناه برد و دور از هرگونه امکانات زندگى، با خاکهاى نرم، اتاق عروسى را صاف کرد و هرگز محرومیت رفاهى را به رخ على نکشید و به دیگران نگفت.(23)
امیرالمؤمنین علیه‏السلام براى رفع گرسنگى خانواده‏اش، به سراغ خانه‏ى یک مرد یهودى به نام شمعون رفت و مشکل خود را با او در میان گذاشت و از او مقدارى جو خواست، لذا چنین فرمود:
هل لک ان تعطینى جزة من الصفوف تغزلها لک ابنة محمد بثلاثة اصوع من شعیر؟ قال: نعم، فاعطاه فجا بالصفوف والشعیر و اخبر فاطمة (ص) فقبلت و اطاعت ثم عمدت.... (24)
آیا تو مقدارى از پشم را در برابر نه کیلو جو در اختیار من قرار مى‏دهى که دختر پیامبر خدا- فاطمه‏ى زهرا- آن را برایت بریسد؟ شمعون گفت: بلى. آنگاه على علیه‏السلام پشم و جو را گرفت و به خانه آورد و جریان را به آن بانوى بزرگوار گفت، آن حضرت نیز کار استیجارى را پذیرفت، و شروع بکار کرد....
قابل توجه است که فاطمه‏ى زهرا علیهاالسلام با آن همه شأن و جلالش، با چه مشکلاتى دست و پنجه نرم کرده و علاوه بر کارهاى سخت منزل، براى شخص یهودى نیز کار کرده و هرگز به رخ على علیه‏السلام نیاورده و آبروى خانواده‏اش را حفظ نموده است.

تقسیم کار در خانه
خانواده‏اى در زندگى موفق مى‏گردد، که به طور مشترک و براى رسیدن به اهداف مقدس در کانون خانواده تلاش کنند و هیچکدام از زن و شوهر از کار، گریزان نباشد، ولى باید شؤون وظایف مشخص باشد و هریک به تناسب توان و تخصص و حوصله خویش، انجام کارى را به عهده بگیرد....
حضرت على و فاطمه، براى تقسیم کار به حضور پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله رسیده و درخواست نمودند: آن حضرت تکلیف هریک را در امور خانه مشخص فرمایند.چنانچه حضرت امام باقر علیه‏السلام مى‏فرمایند؛ رسول خدا نیز چنین تقسیم کار کردند:
فقضى على فاطمة بخدمة مادون الباب و قضى على على بما خلفه....(25)
به امیرالمؤمنین دستور دادند کارهاى خارج خانه را انجام دهند و به دخترش فاطمه علیهاالسلام نیز فرمودند که او کارهاى داخل خانه را اداره نمایند و آن بانوى دو عالم از این تقسیم کار شدیداً خوشحال شد.
و امام صادق علیه‏السلام مى‏فرمایند:
کان امیرالمؤمنین یحتطب و یستقى و یکنس و کانت فاطمة تطحن و تعجن و تخبز.(26)
جدم امیرالمؤمنین در انجام کارهاى خانه هیزم جمع مى‏کرد و آب مى‏کشید و مى‏آورد و خانه را جارو مى‏فرمود و مادرم زهرا علیهاالسلام نیز جوها را آرد مى‏کرد و سپس خمیر مى‏نمود و آنگاه نان مى‏پخت.
از این دو حدیث استفاده مى‏شود که حضرت امیرالمؤمنین و فاطمه‏ى زهرا علیهماالسلام با انضباط خاص، وظایف خانه را انجام مى‏دادند و کار آنان مشخص بود و در عین حال مولاى متقیان علاوه بر کارهاى خارج از خانه، در امور داخلى خانه نیز به همسرش کمک مى‏کرد. (و کلمه‏ى «یکنس: جارو مى‏کرد» به این موضوع دلالت دارد.)
در حدیث داریم که روزى رسول خدا وارد خانه‏ى دخترش زهرا شد و مشاهده کرد که دختر و دامادش هر دو مشغول کارند و به کمک یکدیگر در کنار آسیاب دستى نشسته و به آرد کردن مى‏پردازند، پس از سلام و احوال‏پرسى فرمودند: اَیُّکُما اَعیى؟
کدامیک خسته‏ترید تا من به جاى او بنشینم و کار را به پایان برسانم؟! على علیه‏السلام عرض کرد: یا رسول‏اللَّه! دخترت فاطمه.... (27)
این حدیث نیز مى‏رساند که امیرالمؤمنین به کارهاى مربوط به داخل خانه به فاطمه علیهاالسلام کمک مى‏کرد....
حضرت زهرا علیهاالسلام علاوه بر اینکه امور مربوط به خانواده را در داخل و خارج خانه با شوهرش تقسیم کرده بود، با خادمه‏ى اهل‏بیت (جناب فضه) نیز کارهاى خویش را به طور منظم و باتناوب انجام مى‏دادند. اگر فضه یک روز کار مى‏کرد، روز دیگر استراحت مى‏نمود و حضرت خود به کارها مى‏پرداخت.
اینک توجه شما را به یک واقعیت تاریخى در این زمینه جلب مى‏کنم:
حضرت سلمان مى‏گوید: وارد خانه على علیه‏السلام شدم، ناگاه مشاهده کردم دختر پیامبر صلى اللَّه علیه و آله مشغول دستاس و آرد کردن است، او در این کار آن چنان به زحمت افتاده بود، که دستهایش ورم کرده و خون‏آلود شده بود. در حالیکه حضرت امام حسین- که کودکى صغیر بود- از گرسنگى بى‏تابى مى‏کرد.
سلمان مى‏گوید: دلم به حال او سوخت و لذا اظهار داشتم: اى دختر رسول خدا! چرا از فضه کمک نمى‏گیرى؟ حضرت جواب داد: پدرم او را به من سفارش کرده است، من باید با او به عدالت رفتار کنم ما کارها را ما بین خود تقسیم کرده‏ایم یک روز او کار مى‏کند و روز دیگر من و امروز نوبت استراحت او مى‏باشد.
سلمان مى‏گوید: گفتم: من آزاد شده‏ى پدر تو هستم، اجازه ده من به جاى تو این کار را انجام دهم. تا اینکه به آرد کردن مشغول شدم و وقت نماز رسید، آماده‏ى رفتن به مسجد شدم، بعد از اقامه نماز آنچه را دیده بودم به مولایم على علیه‏السلام گفتم. آن حضرت چون سخنان مرا شنید شروع به گریه کرد و سپس به سراغ فاطمه رفت و با تبسم برگشت و گفت: دیدم فاطمه علیهاالسلام خوابیده و حسین نیز در کنار مادرش در خواب مى‏باشد و آسیاب دستى بدون مباشرت کسى کار مى‏کرد، پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله تبسم‏کنان فرمودند:
یا على! براى خداوند در روى زمین ملائکه‏اى است که به محمد و آل محمد خدمت مى‏کنند.(28)
این قضیه مى‏رساند که نظم و تقسیم کار در تمام شؤون زندگى حضرت فاطمه علیهاالسلام حاکم بود.

عشق و علاقه شدید حضرت زهرا به امیرالمؤمنین
فاطمه علیهاالسلام با الهام از دستورات الهى و پدر بزرگوارش، نسبت به امیرالمؤمنین فوق‏العاده علاقه‏مند بود و هرگز برخلاف رضاى او گام برنمى‏داشت و برخورد و زندگیش با مولا طورى بود، که غمها و غصه‏هاى وارده در بیرون از خانه، با دیدار فاطمه علیهاالسلام برطرف مى‏شد، و حضرت على علیه‏السلام خود در این باره مى‏فرمایند:
فواللَّه ما اغضبتها، و لا اکرهتها على امر حتى قبضها اللَّه عز و جل، و لا اغضبتنى، و لاعصت لى امرا، و لقد کنت انظر الیها فتنکشف عنى الهموم والاحزان.(29)
سوگند به خدا، من هرگز زهرا را به خشم نیاوردم و او را به کارى مجبور نساختم تا اینکه مرا در فراقش گرفتار ساخت و متقابلاً او نیز مرا خشمگین نساخت، و هیچ وقت نافرمانى نکرد و هرگاه من با او دیدار مى‏کردم، غمها و غصه‏هایم از دلم برطرف مى‏شد.
این حدیث از عشق و علاقه‏ى شدید متقابل دو همسر معصوم حکایت مى‏کند، که در طول زندگى آنان نه تنها کوچکترین اختلافى پیش نیامده است، بلکه مشکلات خارجى و اجتماعى با دیدار محبت‏آمیز مرتفع مى‏گردید.
به همین جهت بود، که چون امیرالمؤمنین علیه‏السلام را به زور و اجبار براى بیعت با غاصبین خلافت به مسجد آوردند، آن بانوى دو عالم به دنبال على علیه‏السلام در کنار قبر رسول خدا قرار گرفت و فرمود: «هرگاه پسرعمویم على علیه‏السلام را رها نسازید، سوگند به خدا موهایم را پریشان نموده و پیرهن پدرم را بر سر گرفته و شما را نفرین مى‏کنم....»
این روایت که از طریق امام صادق علیه‏السلام از حضرت سلمان نقل شده، آمده است: «در این هنگام آثار بلاى آسمانى پدیدار گشت و سلمان از فاطمه علیهاالسلام شفاعت کرد که آن حضرت نفرین ننماید، همزمان على علیه‏السلام را نیز آزاد کردند... (30)
عن ابى‏عبداللَّه علیه‏السلام: لما استخرج امیرالمؤمنین من منزله خرجت فاطمه حتّى انتهت الى القبر فقالت: خلّوا عن ابن عمّى فوالذى بعث محمدا بالحق لئن لم تخلّوا عنه لانشرنّ شعرى و لاضعنّ قمیص رسول‏اللَّه (ص) على رأسى و لاصرخن الى اللَّه... قال سلمان: فرأیت واللَّه اساس حیطان المسجد تقلّعت من اسفلها... »
و در یک روایت دیگر آمده است که حضرت زهرا اگر چه در بستر بیمارى بود و غمها و غصه‏هاى فراوانى که در اثر فشار و جنایت مهاجمین خونخوار به خانه آن حضرت پیش آمده بود، وى را فراگرفته بود، ولى پیوسته به یاد على علیه‏السلام و آینده آن بزرگوار در تشویش و اضطراب بسر مى‏برد، و حتى در هنگام مرگ سکرات مرگ را فراموش کرده و در مورد مصائب آتى امیرالمؤمنین گریه مى‏کرد. چنانچه حضرت امام صادق نقل مى‏کنند:
لما حضرت الوفات بکت، فقال لها امیرالمؤمنین: یا سیدتى! ما یبکیک؟ قالت: ابکى لما تلقى بعدى! فقال: لاتبکى فواللَّه ان ذلک لصغیر عندى....(31)
چون وقت شهادت فاطمه علیهاالسلام فرارسید شروع به گریه کرد، حضرت على علیه‏السلام با یک تعبیر عالى و تعجب‏آمیز پرسید: اى سرور من چرا گریه مى‏کنى؟!جواب داد: براى آن مشکلاتى که بعد از من با آنها مواجه خواهى شد. حضرت فرمودند: تو گریه نکن همه‏ى اینها براى من آسان است.
تعبیر: «یا سیّدتى» در این حدیث، نشان عظمت فاطمه‏ى زهرا از دیدگاه امیرالمؤمنین است و همچنین گریه فاطمه علیهاالسلام براى على علیه‏السلام آن هم در حال مرگ و سکرات آن، که معمولاً هرکسى به فکر خود مى‏باشد، شدت علاقه فاطمه به امیرالمؤمنین را در بر دارد. و بالاخره چون خبر شهادت زهرا را به على علیه‏السلام دادند، آن حضرت در حال حرکت به زمین افتاد و هرچه خواست بلند شود ممکن نشد.(32)
و در نقلى دیگر حالت غشوه به او دست داد.(33)
همه‏ى این احادیث و قضایاى تاریخى نشان مى‏دهد، که در میان على و فاطمه علیهاالسلام محبت، عشق و علاقه‏ى فوق‏العاده‏اى حاکم بود، که در فراق فاطمه، على به حالت غشوه مى‏افتد و صبر و توانش به ناتوانى و کم‏صبرى تبدیل مى‏گردد، و فاطمه علیهاالسلام نیز هرگز على و یارى على را فراموش نمى‏کند. و در هنگام سکرات مرگ که لحظات بسیار دشوار به حساب مى‏آید، به یاد گرفتارى و مصائب آن حضرت اشک مى‏ریزد.

کار طاقت‏فرساى امیرالمؤمنین جهت امرار معاش
روزى رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم به منزل فاطمه علیهاالسلام تشریف برد. دید حسن و حسین علیهماالسلام منزل نیستند. احوالشان را پرسید. فاطمه علیهاالسلام عرض کرد: امروز در خانه‏ى ما چیزى براى خوردن وجود نداشت. على علیه‏السلام وقتى خواست بیرون برود فرمود: حسن و حسین علیهم‏السلام را با خودم بیرون مى‏برم مبادا گریه کنند و از تو مطالبه‏ى غذا نمایند. آنان را برداشت و نزد فلان شخص یهودى رفت. رسول خدا در جستجوى على بیرون رفت.
او را در نخلستان یهودى یافت که مشغول آب‏کشى بود. حین و حسین را مشغول بازى دید و مقدارى خرما نیز در نزدشان بود.
به على علیه‏السلام فرمود: قبل از اینکه هوا گرم شود حسن و حسین را به خانه برنمى‏گردانى؟ عرض کرد: یا رسول‏الله وقتى از خانه خارج شدم غذایى در خانه نداشتیم. صبرکنید تا قدرى خرما براى فاطمه تهیه کنم. من با این یهودى قرار گذاشته‏ام در مقابل هر دلو آب یک دانه خرما بگیرم. وقتى قدرى خرما تهیه شد آنها را در دامن ریخت و حسن و حسین را برداشت و به منزل بازگشت. (34)

رضایت فوق‏العاده امیرالمؤمنین از حضرت زهرا
از بحثهاى پیشین استفاده شد که على علیه‏السلام از فاطمه‏ى زهرا علیهاالسلام فوق‏العاده راضى و خشنود بود، زیرا آن حضرت یک انسان معصوم و بى‏لغزش بود و هرگز کارى برخلاف رضاى امیرالمؤمنین انجام نمى‏داد، ولى در عین حال فاطمه علیهاالسلام در هنگام فراق، در ضمن وصایاى خود به آن حضرت خواستند قلب مبارک على را بار دیگر در مورد خود راضى‏تر نمایند و لذا عرض کرد:
اى پسرعموى پیامبر! من هرگز به تو دروغ نگفتم، خیانت نکردم و به مخالفت تو برنخاستم. على علیه‏السلام چون این سخنان را شنید فرمود:
معاذاللَّه انت اعلم باللَّه و ابر و اتقى و اکرم و اشد خوفاً من اللَّه قد عز على مفارقتک و تفقدک الا انه امر لابد منه... (35)
پناه به خدا، نسبت به امور و احکام الهى داناترى. نیکوکارى، تقوا، تقرب و خشیتت از خدا بیشتر است. این را بدان که جدایى و مفارقت تو فوق‏العاده براى من سنگین است، ولى این کار چاره‏پذیر نیست.
این فرازها نشان مى‏دهد که آن بانوى گرانقدر، آنقدر به مولاى متقیان عظمت قائل است، که در مقام کسب رضایت خاطر مولا است، هرچند کار خلاف و قصور جزیى نیز از او صادر نشده بود.
به این مناسبت بود که امیرالمؤمنین چون پیکر پاک فاطمه علیهاالسلام را بر خاک سپرد، دست دعا به سوى آسمان برداشت و در حق زهرا چنین دعا کرد:
اللهم انى راض عن ابنه نبیک، اللهم انها قد اوحشت فانسها، اللهم انها قد هجرت فصلها، اللهم انها قد ظلمت فاحکم لها و انت خیر الحاکمین.(36)
خدایا! من از دختر پیامبرت راضى هستم. بارالها! فاطمه علیهاالسلام نگران و مضطرب بود، تو او را آرامش بخش، خداوندا! زهرا از دوستان و فرزندان مفارقت کرد، تو او را وصل کن. پروردگارا! به فاطمه علیهاالسلام ظلم کردند تو خود حاکم باش.
همه‏ى این فرازها نشان مى‏دهد که فاطمه‏ى زهرا با داشتن مقام عصمت نسبت به حقوق شوهر چقدر ارزش قائل بوده و چه‏سان نگران بوده است که نسبت به مقام ارجدار شوهرش على بن ابیطالب علیه‏السلام مسؤول باشد و لذا على علیه‏السلام رضایت خویش را در مورد فاطمه علیهاالسلام اعلان مى‏نماید....
به همین جهت حضرت امام باقر علیه‏السلام مى‏فرمایند: «براى زن هیچ شفاعتى به اندازه‏ى رضایت شوهر مفید و ثمربخش نیست.... » (37)

استفاده از تجربه مشورت در زندگى
در زندگى آن حضرت از کودکى تا هنگام وفات و شهادت کسانى مسئولیت سرپرستى و مشاوره با آن حضرت را داشته‏اند.
بعد از رحلت مادر بزرگوارشان خدیجه کبرى، سرپرستى و سپس مشاورت آن حضرت بر عهده‏ى فاطمه بنت اسد گذاشته مى‏شود تا سال چهارم هجرت یعنى سالى که امام حسن مجتبى (ع) به دنیا آمدند در این سال بعد از رحلت فاطمه بنت اسد امر مشاوره و همفکرى حضرت زهرا (س) به ام‏السلمه محول مى‏شود و ام‏السلمه تا زمان شهادت حضرت زهرا (س) در کنار ایشان بوده است.
نکته مورد توجه در این ماجرا این است که پیامبر اکرم (ص) حتى بعد از ازدواج حضرت زهرا (س)، مشاوره را براى ایشان لازم مى‏دانند. وقتى مسئله شنیدنى‏تر مى‏شود که ما زهرا را داراى مقام عصمت بدانیم.
نکته دیگر اینکه آنهائى که تأسى به حضرت زهرا (س) را براى خود فرض و حتم مى‏دانند باید متوجه باشند که انسان همیشه محتاج مشاوره است. و این نکته براى نوعروسان جاى دقت بسیار دارد.

اى پاکتر از روى ملک دامانت -برتر ز تمام حوریان عنوانت
تو فاطمه دختر رسول‏اللهى - جانهاى همه عالمیان قربانت


رنج‏هاى حضرت زهرا در زندگى
على (ع) به یکى از یارانش فرمود: فاطمه (ع) در خانه من چندان با مشک آب مى‏آورد که آثار مشک بر بدنش دیده مى‏شد. چندان دستاس مى‏کرد که دستهایش تاول زد و آنقدر در تمیز کردن خانه و پختن نان و غذا زحمت مى‏کشید که لباسهایش ژولیده مى‏شد.(38)
باید توجه داشت که در آن زمان آب آشامیدنى مدینه از چند چاه که در مدینه بود تأمین مى‏شد و همانگونه که ذکر شد در تقسیم کارها، آوردن آب و کارهاى بیرون منزل به عهده على (ع) گذارده شد؛ اما شرکت مداوم او در میدانهاى جهاد و مأموریتهاى پیاپى جنگى موجب مى‏شد که در غیاب على (ع) اینگونه کارها نیز عملاً بر دوش فاطمه (ع) افتد.
روزى فاطمه (علیهاالسلام) احوالش را براى پدر بازگو نمود و تقاضاى خدمتکارى کرد تا در خانه به او کمک کند. رسول خدا (صلى اللَّه علیه و آله) گریست و فرمود: فاطمه جان! بخدا سوگند چهار صد فقیر از اصحاب صفه در مسجد سکونت دارند و در گرسنگى بسر مى‏برند بیم آن دارم که اگر خدمتکار داشته باشى اجر و ثواب خدمت در خانه را از دست بدهى. بیم آن دارم که على (ع) روز قیامت در پیشگاه خداوند از تو طلب حق کند. سپس تسبیحاتى را به او یاد داد که به تسبیحات حضرت زهرا (ع) معروف شد. وقتى فاطمه (ع) بازگشت امیرالمؤمنین (ع) فرمود: براى طلب دنیا نزد رسول خدا (ص) رفتى آخرت نصیبمان شد. (39)

تفریح و گفتگوهاى دلنشین حضرت زهرا و امیرالمؤمنین
روى ان الامام على بن ابى‏طالب علیه‏السلام کان ذات یوم هو و زوجته فاطمة علیهاالسلام یأکلان تمراً فى الصحراء، إذ تداعبا بینهما بالکلام، فقال على علیه‏السلام: یا فاطمة إن النبى صلى اللَّه علیه و آله یحبنی أکثر منک. فقالت: واعجبا منک! یحبک اکثر منى و أنا ثمره فؤاده و عضو من اعضائه و غصن من اغصانه و لیس له ولد غیرى؟! فقال له على علیه‏السلام یا فاطمة إن لم تصدقینی فأمضی بنا الى ابیک محمدٍ صلى اللَّه علیه و آله.
قال: فمضینا إلى حضرته صلى اللَّه علیه و آله فتقدمت و قالت: یا رسول‏اللَّه أینا أحب إلیک انا ام على؟ قال النبى صلى اللَّه علیه و آله: أنت أحب إلى و على اعز على منک. فعندها قال سیدنا و مولانا الإمام على بن ابى‏طالبٍ علیه‏السلام الم اقل لک: أنا ولد فاطمة ذات التقى؟ قالت فاطمة علیهاالسلام: و أنا ابنة خدیجة الکبرى. قال: و انا ابن الصفا. قالت: انا ابنة سدرة المنتهى، قال: و أنا فخرالورى قالت: و انا ابنة من دنى فتدلى و کان من ربه قاب قوسین او ادنى...(40)
(روایت شده که روزى حضرت على علیه‏السلام و همسرش حضرت زهرا علیهاالسلام به صحرا رفته به هنگام خوردن خرما با گفتن کلماتى مزاح کردند. على علیه‏السلام فرمود: اى فاطمه! رسول خدا مرا بیشتر دوست مى‏دارد. حضرت زهرا علیهاالسلام گفت: از سخن تو عجب است! آیا مى‏شود پیامبر اکرم صلى اللَّه علیه و آله تو را بیش از من دوست داشته باشد در حالى که من میوه‏ى دل او و عضوى از پیکرش و شاخه‏اى از شاخسارش مى‏باشم و غیر از من فرزندى ندارد؟!
على علیه‏السلام فرمود: اى فاطمه! اگر سخن مرا قبول ندارى بیا تا نزد پدرت حضرت رسول صلى اللَّه علیه و آله برویم! سپس آن دو با هم نزد پیامبر رفتند. حضرت فاطمه علیهاالسلام پیشدستى کرده گفت: اى رسول خدا! کدام یک از ما دو نفر نزد تو محبوبتریم؟ من یا على؟!
رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله فرمود: تو به من محبوبترى و على از تو براى من عزیزتر است. به دنبال فرمایش حضرت رسول صلى اللَّه علیه و آله على علیه‏السلام گفت: آیا من به تو نگفتم که فرزند فاطمه‏ى باتقوایم؟ زهرا علیهاالسلام فرمود: من نیز دختر خدیجه‏ى کبرایم. على گفت: من فرزند صفایم. فاطمه گفت: من دختر سدرةالمنتهى مى‏باشم. على گفت: من فخر کائناتم. فاطمه گفت: من دختر کسى هستم که به خدا نزدیک و نزد او آن چنان گرامى شد که گویى به فاصله دو تیرکمان یا نزدیکتر به پدرش قرار گرفت...)
از روایت فوق‏الذکر و نقل این ماجراى تاریخى حداقل مى‏توانیم این نتایج را بگیریم که حضرت زهرا علیهاالسلام و على علیه‏السلام تفریح داشته‏اند.

توصیه حضرت زهرا به امیرالمؤمنین در ازدواج با اُمامة
براى امیرالمؤمنین على علیه‏السلام با وجود حضرت زهرا تجدید فراش و تعدد زوجات جایز نبود، بنابراین آن حضرت در زندگى مشترکى که با فاطمه علیهاالسلام داشت نه تنها به این فکر نیفتاد، بلکه هر کارى که موجب ملال خاطر آن مخدره مى‏شد اجتناب کرد.
از حضرت ابوذر آمده است که در حبشه به جعفر طیار (برادر امیرالمؤمنین) کنیزى اهدا شد که ارزش بیشترى داشت، جعفر پس از ورود به مدینه آن را به حضرت على علیه‏السلام اهدا کرد، که از وجود او در کارهاى جزیى خانه استفاده مى‏شد.
على علیه‏السلام احساس کرد؛ ممکن است حضور او در خانه‏ى امیرالمؤمنین علیه‏السلام براى فاطمه‏ى زهرا ملال‏آور باشد، از این جهت مولاى متقیان او را آزاد ساخت.... (41)
فاطمه علیهاالسلام نیز متقابلاً از امیر المؤمنان رضایت کامل داشت و سعى مى‏کرد حقوق شوهرش را به طور کامل انجام دهد و مشکلى براى حضرت پیش نیاید....
حتى براى پیشگیرى از مشکلات آینده و بعد از وفات او سفارش کرد با دختر خواهرش امامه که دختر شایسته و مطلوب بود، ازدواج کند، تا بدینوسیله هم مشکل نداشتن همسر جبران گردد و هم در اثر علاقه و عاطفه‏ى قرابتى تنهایى و یتیمى فرزندان زهرا تا حدودى تأمین شود. متن وصیت حضرت زهرا در این مورد:
یابن عم رسول‏اللَّه! اوصیک اولا ان تتزوج بعدى بابنة اختى «امامة» فانها تکون لولدى مثلى، فان الرجال لابد لهم من النساء.(42) اى پسر عموى پیامبر! نخستین وصیت من این است که بعد از من با دختر خواهرم امامه ازدواج کن، زیرا او براى فرزندانم مثل من مهربان است و از سوى دیگر، داشتن همسر براى مردان یک ضرورت محسوب مى‏گردد.
این حدیث که با عبارات مختلف در منابع شیعه و سنى آمده، مى‏رساند که فاطمه علیهاالسلام در استیفاى حقوق شوهر، حتى دوران پس از وفاتش را نیز در نظر مى‏گیرد و شوهرش را به انتخاب همسر سفارش مى‏کند، زیرا چنانچه در حدیث به طور منصوص العلّه اشاره گشته، معمولاً مرد بدون زن و زن بدون شوهر نمى‏تواند زندگى مطلوب داشته باشد از این جهت حضرت على علیه‏السلام بعد از شهادت حضرت فاطمه، در مدت کمتر از یک هفته با امامه ازدواج نموده و زندگى مشترک با وى را شروع کرد. (43)

________________________________________________
پی نوشت:
1 ـ بحار، ج 77، ص 149 و ج 71، ص 331 و ج 78، ص 242.
2 ـ وسائل‏الشیعه، ج 14، ص 16، ح 10: خیرالنساء الّتى اذا خلت مع زوجها فخلعت الدرع خلعت معه الحیاء و اذا لبست الدّرع لبست معه الحیاء.
3 ـ عوالم، ج 11، ص 328- جلاءالعیون، ج 1، ص 170- بحارالانوار، ج 43، ص 134.
4 ـ بحارالانوار، ج 43، ص 59، ح 51- عوالم، ج 11، ص 158- جلاءالعیون، ج 11، ص 137.
5 ـ بیت‏الاحزان/ 234.
6 ـ بحارالانوار، ج 103، ص 231: من برکة المرأة خفّة مؤنتها.
7 ـ بحارالانوار ج 103، ص 238: المرأة الصالحة احد الکاسبین.
8 ـ بحارالانوار، ج 41، ص 43- کامل ابن‏اثیر، ج 3، ص 399 با مختصر تفاوت.
9 ـ ضحى/ 5.
10 ـ عوالم ج 11 ص 267- بحار ج 43 ص 85 و 86.
11 ـ کافى، ج 5، ص 528 و 529، ح 5.
12 ـ سفینةالبحار، ج 1، ص 193.
13 ـ وافى کتاب نکاح ص 114.
14 ـ انساب الاشراف ج 1 ص 324.
15 ـ سیره ابن‏هشام ج 3 ص 106.
16 ـ مناقب خوازمى ص 256.
17 ـ وافى کتاب نکاح ص 114.
18 ـ مناقب خوارزمى ص 256.
19 ـ مناقب ابن‏مغازلى ص 380- نوادر ص 14.
20 ـ حلیه‏الاولیا ج 2 ص 40- کنزالعمال ج 8 ص 315- کشف‏الاستار ص 235.
21ـ بحار، ج 41، ص 30 و ج 43، ص 31- 59- عوالم 11، ص 158- جلاءالعیون، ج 1، ص 137.
22 ـ کان رسول‏اللَّه نهانى ان اسئلک شیئاً فقال: لا تسألین ابن عمّک شیئاً ان جائک بشى‏ءٍ و الّا فلا تسألیه.
23 ـ بحارالانوار، ج 19، ص 113.
24 ـ بحارالانوار، ج 35، ص 237.
25 ـ بحارالانوار، ج 43، ص 81، ح 1- کنزالعمال، ج 16، ص 341، ش 44818- عوالم، ج 11، ص 217.
26 ـ وسائل‏الشیعه، ج 12، ص 24، ح 10 و ج 14، ص 164، ح 30- بحارالانوار، ج 41، ص 54- سفینه، ج 2 ص 195.
27 ـ بحارالانوار، ج 43، ص 50، ح 47.
28 ـ عوالم ج 11، ص 205- بحار ج 43، ص 28، ح 33- جلاءالعیون، ج 1، ص 137.
29- بحارالانوار، ج 43، ص 134- عوالم، ج 11، ص 328- جلاءالعیون شبر، ج 1، ص 170.
30- کافى، ج 8، ص 238- بحارالانوار، ج 43، ص 47- عوالم، ج 11، ص 599- جلاءالعیون، ج 1، ص 196.
31ـ عوالم، ج 11، ص 494- بحارالانوار، ج 43، ص 218.
32 ـ فوقع علىّ على وجهه یقول: بمن العزاء یا بنت محمد!... (جلاءالعیون 1، ص 219 و بحار ج 43 ص 187)
33ـ فغشى علیه حتى رشّ علیه الماء ثم افاق.... (جلاءالعیون 1، ص 224)
34ـ بانوى نمونه اسلام، ابراهیم امینى، ص 116، به نقل از: ذخائرالعقبى، ص 49.
35ـ جلاءالعیون شبر، ج 1، ص 217- 218.
36ـ خصال، ج 2، ص 373- بحارالانوار، ج 103، ص 256- 257- عوالم، ج 11، ص 521.
37ـ سفینه، ج 1، ص 561: لا شفیع للمرأة انجح عند ربّها من رضا زوجها.
38ـ بحارالانوار ج 43 ص 82- علل‏الشرایع ص 366.
39- طبقات ج 8 ص 25- علل‏الشرایع ص 366- بحارالانوار ج 43 ص 82 و 85.
40ـ فاطمه الزهراء علیهاالسلام بهجة قلب المصطفى/ احمد الرحمانى الهمدانى/ ص 287.
41ـ بحارالانوار، ج 43، ص 147، ح 3.
42ـ جلاءالعیون، ج 1، ص 218- عوالم، ج 11، ص 503- کافى، ج 5، ص 555، ح 6- روضةالمتقین، ج 8 ص 123.
43ـ سفینةالبحار، ج 1، ص562- تزوج بعد وفاتها بتسع لیال- منتهى‏الامال، ص 188- بعد از سه شب- آفتاب ولایت، ص 398 بعد از شش روز.

منبع: Yazahra.Net

4 1 1 1 1 1 امتیاز 4.00 (4 امتیاز)

نوشتن دیدگاه

با عنایت به اینکه نظرات و پیشنهادات شما کاربران گرامی در بهبود خدمات رسانی پایگاه اینترنتی دی ال سل نقش کاملا موثری ایفا می کنند لذا صمیمانه از شما خواهشمندیم با عنایت به حدیث «مومن آیینه مومن است» ، شما نیز آیینه ما باشید و با یادآوری نقاط ضعف و قوت پایگاه اینترنتی دی ال سل، ما را از این امر محروم نفرمایید.

چند نکته مهم:
• نظرات شما پس از بررسی و بازبینی توسط گروه مدیریت برای نمایش در سایت منتشر خواهد شد.
• نظرات تکراری و تبلیغاتی، تائید نمی شوند و امتیازی هم به آنها تعلق نخواهد گرفت.
• در صورتی که نظر شما نیاز به پاسخ دارد، پاسخ خود را در ذیل همان موضوع دنبال فرمایید.

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

آدرس تلگرام ما - پایگاه اینترنتی دی ال سل

وبسایت dlsell.ir
پشتیبانی support@dlsell.ir
تماس با ما contact@dlsell.ir
راهنمایی help@dlsell.ir
فروشگاه market.dlsell.ir
اینستاگرام dlsell.ir
پشتیبانی تلگرام dlsell@
کانال تلگرام dlsellmarket@
بهترین وضوح تصویر برای مشاهده سایت 1600x900 پیکسل می باشد.
بهترین مرورگرها برای نمایش سایت به ترتیب از راست:
پایگاه اینترنتی دی ال سل   پایگاه اینترنتی دی ال سل   پایگاه اینترنتی دی ال سل   پایگاه اینترنتی دی ال سل   پایگاه اینترنتی دی ال سل

سرورهای ایرانی

تمامی حقوق این سایت متعلق به " پایگاه اینترنتی دی ال سل " می باشد.
طـبق ماده 12 قانون جرائم رایانه ای هرگونه کپی برداری، پیگرد قانونی دارد.

logo-samandehi

کانال آموزشی و خرید در تلگرام

خرید امن

Powerd by: Dlsell.ir - Copyright © 2020